دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن
به از آن است که در دام نگاه افتادن
سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد؟
تو بهشتی و چه بیم از به گناه افتادن
لاک پشتانه به دنبال تو می آیم و آه
چه امیدی که پی باد به راه افتادن؟
ادامه مطلب ...کفشهای ِ تا به تا و وصـــــــــله دار ِ من کجاست؟
خاطرات ِ خوب و شیرین ِ بهـــــــــار ِ من کجاست؟
کوچه هــــــــــــــای ِ خاکی و باهم دویدن هایمان
شور و شوق ِ خنده ی ِ بی اختیــار ِ من کجاست؟
کاهگل ها عطر ِ دفتـــــــــــــرهای ِ کاهی داشتند
خاک ِ باران خورده ی ِ ایل و تبــــــار ِ من کجاست؟
ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را
یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را
اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را ادامه مطلب ...
دم ِ هر بازدمـــــــم گرم که جز آه نبود
زندگــی غیر ِ همین واژه ی ِ کوتاه نبود
پیله در حسرت ِ پروانگی ات شعر شدم
هیچ کس را به شب ِ "منزوی"ام راه نبود
گوشه ابروی ِ هلال ِ تو حرامم شد و باز
خبری از به زمیـــن آمــــــدن ِ ماه نبود
ادامه مطلب ...پلک ِ خیس ِ مرا بهم بگذار، یک دل ِ سیر خاب میخاهم
بستر ِ ابرهای ِ بارانی، بالش ِ آفتاب میخاهم
فارغ از هرچه هست باید بود، بعد از این مست ِ مست باید بود
در بغل زیر ِ خاک لای ِ کفن، خمره ای از شراب میخاهم
نه که قرآن انار ِ نیشابور، شعر سعدی و حافظ و انگور
لذت ِ این گناه کردن را، جای ِ هرچه ثواب میخاهم
ادامه مطلب ...
دوباره مست شد و یاوه گفت و شَنگ ترم کرد
نخورده گونهی من سرخ شد قشنگ ترم کرد
به گریه گفت شبی "دوستم بدار" و ندانست
که گریههای زنان رفته رفته سنگ ترم کرد
مسیر آب که باریک شد رسید به طغیان
نشست و هی به من انداخت سنگ و تنگ ترم کرد ادامه مطلب ...
حالیا بار دگر چرخ سر کین افتاد
چرخ خونخوار بر آن شیوه ی دیرین افتاد
قصه ی عشق همان بود ولی ناغافل،
تیشه اینبار نگر؛ بر سر شیرین افتاد!
خود نشابور غزل چاره به جز صبر ندید
زلف عطار چو در چنگ تموچین افتاد
ادامه مطلب ...
(شعله رقصان غزل در گذشت، روحش شاد و یادش گرامی)
رفت آن
سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
خاموش مانده اینک، خاموش تا همیشه
چشم سیاه چادر با این چراغ مرده
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو میخواندم از لایتناهی
آوای تو میآردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من میرسد از دور
دریایی و من، تشنه مهر تو ،چو ماهی
ادامه مطلب ...
اشک چشمم اثــری در دل جانانه نکرد
آخر این سیل، رهی باز در آن خانه نکرد
آن چنان کــرد بجان آتش سودای غمت
کاتش شمـــع ببال و پـــر پروانـــه نکــرد
باغم، به روشنایی مهتاب قانعم
بیداری ام کنار تو ممکن نبوده است
حالا به چشم های تو در خواب قانعم
چشم تو صحن مسجدی آرام و دوردست
می آیم و به گوشه ی محراب قانعم
ادامه مطلب ...
پس از استقبال همراهان گرامی شکنج، بخش سوم آموزش سه تار از کتاب اول زنده یاد استاد جلال ذوالفنون نیز بصورت صوتی و ﺑﺎ اﺟﺮاﻱ خود استاد برای شما در سایت قرار گرفت. قیمت خرید این بخش همچون دیگر بخشها فقط 2000 تومان می باشد. برای خرید نسخه با کیفیت کتاب اینجا را کلیک کنید و برای خرید سی دی صوتی به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
ادامه مطلب ...دل نهــــادن بر پشیـــمــــانی چـه سود؟
کـــــان پشیـــمان سوز ِ مهرافزا گـذشت
نــازنیــــنا! ســـرگــــــرانــــی تــا بچـــند؟
تــا بـجـنبــی ، روزگـــار از مـــا گـــذشت
ســـایـــه، بــر دامــــان ِ مــغرب پا کشید
آفـتــاب، از ســیـنـه ی صحـــرا گـــذشت ادامه مطلب ...
خوشم با شمیم بهاری که نیست
غباری که هست و سواری که نیست
به دنبال این ردّ خون آمدم
پی دانه های اناری که نیست
مگردید بیهوده ای همرهان
دست بر شانه ات افتاد و ... لب افتاد به کار
مست از روز تو بودم ... که شب افتاد به کار
باد پیچید به موهای تو و ... راه افتاد
بعدِ یک عمر به چشمَ م ... گذرِ ماه افتاد
باد آهنگ خوشی داشت ...که تنبور نداشت
مستیِ چشم تو را، حضرت انگور نداشت
ادامه مطلب ...
رفته... هنوز هم نفسم جا نیامدهست
عشق کنار وصل به ماها نیامدهست
معشوق آنچنان که تویی دیده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنیا نیامدهست
ادامه مطلب ...
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
ادامه مطلب ...