گمشان کردم در دوست داشتنت

اینطور نگاهم نکن


روزی روزگاری

                    دست داشتم

                                       پا داشتم


گمشان کردم در دوست داشتنت


-جلیل صفربیگی-

آهو

این عینک سیاهت را بردار دلبرم 

این جا کسی تو را نمی شناسد 

هر شب شب تولد توست 

و چشم روشنی هیجان است 

در چشم های ما 

از ژرفنای آینه ی روبه رو 

خورشید کوچکی را انتخاب کن 

و حلقه کن به انگشتت  ادامه مطلب ...

پرواز را بخاطر بسپار

دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است.

آتش آه

خانمانسوز بود آتش آهی ، گاهی
ناله ای میشکند پشت سپاهی ، گاهی
گرمقدر بشود سلک سلاطین پوید
سالک بی خبر خفته به راهی گاهی
قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود
به عزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی 
ادامه مطلب ...

می‌خواهی چه کار؟

دوستت دارم پریشان، شانه می‌خواهی چه کار؟

دام بگذاری اسیرم، دانه می‌خواهی چه کار؟


تا ابد دور تو می‌گردم، بسوزان عشق کن

ای که شاعر سوختی، پروانه می‌خواهی چه کار؟

مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ 

ادامه مطلب ...

یاد من باشد

یاد من باشد فردا دم صبح 

جور دیگر باشم 

بد نگویم به هوا، آب ، زمین 

مهربان باشم، با مردم شهر 

و فراموش کنم، هر چه گذشت  

ادامه مطلب ...

تو

تن تو کوه دماوند است

با غرورش تا عرش

دشنه ی دژخیمان نتواند هرگز

ماری افتد از پشت

تن تو دنیایی از چشم است

تن تو جنگل بیداری هاست 

ادامه مطلب ...

بر من گذشتی، سر بر نکـــــــردی

بر من گذشتی، سر بر نکـــــــردی

از عشق گفتم ، بـــــاور نکـــــردی

دل را فـکندم   ارزان بــه پــــــایت

سودای مهـرش در ســــــر نکردی

گفتم گـــــلم را می بویی از لطف

حتی به قهرش پــــرپـــر نـــکردی  ادامه مطلب ...

مطرب دوره گرد باز آمد

مطرب دوره گرد باز آمد

 نغمه زد ساز نغمه پردازش

سوز آوازه خوان دف در دست

شد هماهنگ ناله سازش

پای کوبان و دست افشان شد

دلقکِ جامه سرخ چهره سیاه

تا پشیزی ز جمع بستاند

از سر خویش بر گرفت کلاه  ادامه مطلب ...

داغ محبت

نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم

 

و گر پرسی چه می‌خواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم

 

نمی‌خواهم که با سردی چو گل خندم ز بیدردی

 

دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم

 

چه غم کان نوش لب در ساغرم خونابه می‌ریزد

 

من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم  ادامه مطلب ...

گزیده ای از سرود پنجم

من محکوم شکنجه‌ئی مضاعفم:
این چنین زیستن،
و این چنین 
در میان زیستن
با شما زیستن
که دیری دوستارتان بوده‌ام.
من از آتش و آب
سر درآوردم.  ادامه مطلب ...

غزل 4

ون پرده ی حریر بلندی
خوابیده مخمل شب ، تاریک مثل شب 
آیینه ی سیاهش چون آینه عمیق 
سقف رفیع گنبد بشکوهش
لبریز از خموشی ،‌ وز خویش لب به لب 
امشب بیاد مخمل زلف نجیب تو 
شب را چو گربه ای که بخوابد به دامنم  

ادامه مطلب ...

سوگند

برای بزرگنمایی عکس با نشانگر به آن اشاره کنید


آسمان کبود

شب تاریک و « بیم موج » و گردابی چنین هائل

کجا دانند حال ما « سبکباران ساحل ها »

حافظ

***

در آن شب تاریک و آن گرداب هول انگیز،

حافظ را

تشویش توفان بود و « بیم موج » دریا بود !

ما، اینک از اعماق آن گرداب،

از ژرفای آن غرقاب،

چنگال توفان بر گلو،

هر دم نهنگی روبرو،

هر لحظه در چاهی فرو،

تن پاره پاره، نیمه جان، در موج ها آویخته،

در چنبر این هشت پایان دغل، خون از سراپا ریخته،  ادامه مطلب ...

"بیابان گرد"

همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد

زمانی از حقیقت های ما افسانه می سازد


سر مغرور من! با میل دل باید کنار آمد

که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می سازد


ادامه مطلب ...

دانلود دکلمه غزل زیبای "دنیا عوض شده است" فاضل نظری

دکلمه غزل "دنیا عوض شده است" توسط شاعر اثر، جناب آقای فاضل نظری

شما می توانید این کلیپ زیبا را در شکنج تماشا کنید و یا به صورت مستقیم، در ادامه مطلب دانلود کنید.



متن شعر و لینک دانلود در ادامه مطلب   ادامه مطلب ...

ندارم چشم من، تاب نگاه صحنه سازی ها...

ندارم چشم من، تاب نگاه صحنه سازی ها

من یکرنگ بیزارم، از این نیـــرنگ بازی ها


زرنگی، نارفیقا! نیست این، چون باز شد دستت

رفیقــان را زپا افکـــندن و گـــردن فرازی ها

ادامه مطلب ...

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم...

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند روزیست که هرشب به تو می اندیشم


به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور

به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور

 

ادامه مطلب ...

چاووشی

دکلمه شعر چاووشی با صدای شاعر

دکلمه شعر زیبای "چاووشی" با صدای مهدی اخوان ثالث را می توانید در شکنج گوش دهید یا در ادامه مطلب دانلود کنید.



متن شعر و لینک دانلود در ادامه مطلب  ادامه مطلب ...

دل داده ام بر باد...

دل داده ام بر باد، بر هر چه بادا باد

مجنون تر از لیلی، شیرین تر از فرهاد


ای عشق از آتش، اصل و نسب داری

از تیره ی دودی، از دودمان باد

  ادامه مطلب ...

شب سردیست ، دلم دیده تر می خواهد

شب سردیست ، دلم دیده تر می خواهد
دل ِ آشفته من از تو خبر می خواهد

قهوه و شعر و خیال ِ تو و این باد خنک
باز لبخند بزن ، قهوه شکر می خواهد 
ادامه مطلب ...

دکلمه غزل زیبای "آخرین شب دنیا" فاضل نظری

دکلمه غزل "آخرین شب دنیا" توسط شاعر اثر، جناب آقای فاضل نظری

شما می توانید این کلیپ زیبا را در شکنج تماشا کنید و یا به صورت مستقیم، در ادامه مطلب دانلود کنید.


متن شعر و لینک دانلود در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

نفرین

نفرین ابد بر تو که آن ساقی چشمت

دردی کش خمخانه ی تزویر و ریا بود

پرورده مریم هم اگر چشم تو می دید

عیسای دگر می شد و غافل ز خدا بود

 

نفرین ابد بر تو که از پیکر عمرم

نیمی که روان داشت جدا کردی و رفتی

نفرین ابد بر تو که این شمع سحر را

در رهگذر باد رها کردی و رفتی  ادامه مطلب ...

یک شعر زیبا از فریدون مشیری

یکی دیوانه ای آتش برافروخت

در آن هنگامه جان خویش را سوخت

همه خاکسترش را باد می برد

وجودش را جهان از یاد می برد

تو همچون آتشی ای عشق جانسوز

من آن دیوانه مرد آتش افروز


ادامه مطلب ...

چون زلف تو ام جانا

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی

چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی

من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم

تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم

تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی 

ادامه مطلب ...