شب سردیست ، دلم دیده تر می خواهد

شب سردیست ، دلم دیده تر می خواهد
دل ِ آشفته من از تو خبر می خواهد

قهوه و شعر و خیال ِ تو و این باد خنک
باز لبخند بزن ، قهوه شکر می خواهد  

امشب آبستنم از تو غزلی شور انگیز
باخبر باش که این طفل پدر می خواهد

غارتم کرده ای و خنده کنان می گویی
صید دل از کف یک سنگ هنر می خواهد

ترس در جام دلم ریخت، در این راه اگر…؟
یادم آمد سفر عشق جگر می خواهد

*صفورا یال وردی*
نظرات 1 + ارسال نظر
پرنده 19 آبان 1393 ساعت 05:54 ب.ظ

من عاشق شعرهای این شاعرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد