هر روز مرا گریستی تنهایی
با خاطرههام زیستی تنهایی
شش دانگ تو را سند به نامم زدهاند
ارث پدرم که نیستی تنهایی !
هر چند نمی رسد به دستت دستم
یاد تو عجیب می کند سرمستم
من عاشقم و فلسفه من این است
دارم به تو فکر میکنم، پس هستم
--------------------------------------------------------------- ادامه مطلب ...
اینطور نگاهم نکن
روزی روزگاری
دست داشتم
پا داشتم
گمشان کردم در دوست داشتنت
-جلیل صفربیگی-
مانند دهان سنگی یک مرده
انگار هزار سال خوابش برده
دندان من اعصاب ندارد دیگر
از فرط گرسنگی خودش را خورده ادامه مطلب ...
فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه
2
سجاده به دوش ها همه آمده اند
آن حلقه به گوش ها همه آمده اند
ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک
شمشیر فروش ها همه آمده اند
3
نویسنده ی وبگاه واران را می شناسید؟
در آب که شستی تن بی تابت را
دیدند تمام رود ها خوابت را
لبهام به شکل بوسه-ماهی شده اند
بنداز درون آب قلابت را
-----------
---------
------
با رفتن تو من از خودم هم سیرم
با عقربه ها ثانیه ها درگیرم
مرگ آمده راه نفسم را بسته
وقتی چمدان بسته شود می میرم
---------------
------------
--------
دل بی تو درون سینه ام می گندد
غم از همه سو راه مرا می بندد
امسال بهار بی تو یعنی پاییز
تقویم به گور پدرش می خندد
-----------
-----
---
یک عمر درون خویش تکرار شدم
در گوشه ای از خودم تلنبار شدم
گنجشک به خواب رفته بودم دیشب
امروز ولی کلاغ بیدار شدم