در نهفت ِ پرده ی شب
دختر ِ خورشید
نرم می بافد
دامن ِ رقاصه ی صبح ِ طلایی را
وز نهانگاه ِ سیاه ِ خویش
می سراید مرغ ِ مرگ اندیش :
- " چهره پرداز ِ سحر مرده ست !
چشمه ی خورشید افسرده ست ! " ادامه مطلب ...
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
ادامه مطلب ...در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم
ادامه مطلب ...سروی و بیدی این ترانه را با صدای بانو مرضیه در اینجا بشنوید
بر لب جویی
گرم سخن بودند
بی خبر از خود
هر چه تو گویی
چون دل من بودند
سرو دل آرا
مست و طرب زا
بر سر ناز آمد
بید کهن را
دید و بگفتا
کز تو چه باز آمد
ادامه مطلب ...ای دلبریت دلــهره ی حضرت آدم
پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم
پلکـــی بزن از پلک تو الهـــــام بگیرم
تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم
هر مــــاه ته چا نشد حضرت یوسف
هر باکره ای هم نشود حضرت مریم ادامه مطلب ...
این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، لطف اله مجد، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و امیر ناصر افتتاح در بیات اصفهان اجرا شده است. غزلها از حافظ. گوینده، فخری نیکزاد. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش دهید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید.
به آب و رنگِ خیال تو، رنگ و آبی نیست
به مهربانی دستِ تو٬ آفتابی نیست
ز یُمن نِشوه یک غمزه تو تا دم مرگ
مرا به سر٬ هوس مستی از شرابی نیست
چه پرسم از تو٬ که می دانم از هجوم حیا
سپندِ قهر تو را٬ آتش جوابی نیست ادامه مطلب ...
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی
بنای مهر نمودی که پایدار نماند
مرا به بند ببستی خود از کمند بجستی
دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت
به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی
ادامه مطلب ...«انکحتُ...» عشق را و تمام بهــار را !
«زوّجتُ...» سیب را و درخت انار را !
«متّعتُ...» خوشهخوشه رطبهای تازه را
گیلاسهای آتشی آبــــــــــــــــــــدار را !
«هذا موکّلی...»: غزلم دف گرفت، گفت:
تو هم گرفتهای بـــــه وکالت سهتار را !
ادامه مطلب ...ستاره دیده فروبست و آرمید بیا
شراب نور به رگ های شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
شهاب ِ یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا ادامه مطلب ...
تو ماه را به شب عاشقان نشان دادی
به بی کلام ترین واژه ها زبان دادی
به شب، به روز، به مهتاب و آسمان و زمین
به رود و صخره و کوه و درخت جان دادی
همیشه با اگر و شاید و نمی دانم
به جای پاسخ و توضیح سر تکان دادی ادامه مطلب ...
سر و سامان من و بی سر و سامانی من
حُسن کنعانی تو مصر پریشانی من
روز و شب فکر تو یک لحظه رهایم نکند
من به زندان توام یا که تو زندانی من؟
آن همه تیغ و ترنجی که به خون غلتیدند
بین عشّاق گواهند به حیرانی من
ادامه مطلب ...تصنیف زیبای "مرا مگذار و مگذر" با صدای دلنشین حمیدرضا نوربخش را برای شما آماده کرده ایم. شما میتوانید این تصنیف را هم در شکنج گوش دهید و هم در ادامه مطلب با لینک مستقیم همراه با متن تصنیف دانلود نمایید.
مرا مگذار و مگذر
شعر: یدالله عاطفی
آواز : حمیدرضا نوربخش
آهنگ و تنظیم : گروه شمس (کیخسرو تهمورث و سهراب پورناظری)
آلبوم : پنهان چو دل
دستگاه : شور - دشتی