ای رود به این تجربهی تلخ نپیوند!
دلها که شکستند از این آینه هرچند
در چشم من اشک است، به لبهای تو لبخند
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست ادامه مطلب ...
ستاره دیده فروبست و آرمید بیا
شراب نور به رگ های شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
شهاب ِ یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا ادامه مطلب ...
نه نام کس به زبانم نه در دلم هوسی
ز زندگی همین بس که میکشم نفسی
جهان و شادی آن کام دوستان را باد
پر شکسته ی ما باد و گوشه ی قفسی
از آن به خنجر حسرت نمیدرم دل خویش
که یادگار بر او مانده داغ عشق کسی
ادامه مطلب ...کاش می شد زیر پرهای خودت بنشانی ام
بی تو سردرگم شبیه ابرها در دست باد
بی جهت از هر طرف می چرخم و بارانی ام
شب به شب گم می شوم در جاده های بی کسی
پا به پای من بیا ای سایه ی پنهانی ام