عشق هرجا برسد بذر جنون می کارد

فکر یک خنده ی بی دلهره در سر دارد
این غزل های پر از گریه اگر بگذارد!
خسته ام خسته از این حادثه هایی که هنوز...
دارد از هرطرفی بر سرمان می بارد!
ترسم این است که این غصه خدایم بشود
کاش دست از سر ایمان ِ دلم بردارد 
ادامه مطلب ...

چشم‌های آبی تو را سیاه می‌کشم...

رو بروی من نشسته‌ای و آه می‌کشم
روی لحظه‌های عاشقم نگاه می‌کشم
لرزشی گرفته ذوقم از تموّج نگاه
هی مرتّب اشتباه اشتباه می‌کشم
خنده‌ام گرفته از خودم که چند مرتبه
چشم‌های آبی تو را سیاه می‌کشم 
ادامه مطلب ...

دختر ِ خورشید

در نهفت ِ پرده ی شب 

دختر ِ خورشید 

نرم می بافد 

دامن ِ رقاصه ی صبح ِ طلایی را 

وز نهانگاه ِ سیاه ِ خویش

می سراید مرغ ِ مرگ اندیش : 

- " چهره پرداز ِ سحر مرده ست !

چشمه ی خورشید افسرده ست ! "   ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 106

این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، فرهنگ شریف، پرویز یاحقی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در ماهور اجرا شده است. غزل از حافظ. گوینده فخری نیکزاد. صدابردار حسن عسگری. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. 


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی شکیبا باشید. 

 
ادامه مطلب ...

سحرم دولت بیدار به بالین آمد...

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد 

ادامه مطلب ...

جادوی سکوت

من سکوت خویش را گم کرده ام !

لاجرم در این هیاهو گم شدم
 
من که خود افسانه می پرداختم

عاقبت افسانه مردم شدم !

ای سکوت ای مادر فریادها

ساز جانم ازتو پر آوازه بود

تا در آغوش تو راهی داشتم

چون شراب کهنه شعرم تازه بود.

 

ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 97

این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در دستگاه سه گاه اجرا شده است. غزل از سعدی. گوینده فخری نیکزاد. صدابردار محمد جهانفر. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. 


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی شکیبا باشید. 

 
ادامه مطلب ...

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم...

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم 

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم

به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم

به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم

نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم 

ادامه مطلب ...

سرو و بید

سروی و بیدی این ترانه را با صدای بانو مرضیه در اینجا بشنوید

 بر لب جویی

 گرم سخن بودند


بی خبر از خود 

هر چه تو گویی

چون دل من بودند


سرو دل آرا

 مست و طرب زا

بر سر ناز آمد


بید کهن را 

دید و بگفتا

کز تو چه باز آمد 

ادامه مطلب ...

تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!

تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!

که نامی خوشتر از اینت ندانم

وگر- هر لحظه- رنگی تازه گیری

به غیر از زهر شیرنت نخوانم

تو زهری، زهر گرم سینه سوزی

تو شیرینی، که شور هستی از توست

شراب جان خورشیدی که جان را

نشاط ازتو، غم از تو ، مستی از توست

 

ادامه مطلب ...

گاهی غزلم! گم شدن رخش بهانست

ای دلبریت دلــهره ی حضرت آدم

پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم

پلکـــی بزن از پلک تو الهـــــام بگیرم

تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم

هر مــــاه ته چا نشد حضرت یوسف

هر باکره ای هم نشود حضرت مریم  ادامه مطلب ...

چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم

چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم

لختی حریف لحظه های غربتت باشم

ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر

بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم

تاب آوری تا آسمان روی دوشت را

من هم ستونی در کنار قامتت باشم  ادامه مطلب ...

دلیل نیامدنت!!!

1-  
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛
               یا نمی خواهی ام،
                  یا...
                یا ابوالفضل!
                     یعنی نمی خواهی ام؟!

2- 
مسیر طول و درازی ‌ست اندیشیدن به تو.
سالها طول می­کشد خاطراتت را قدم بزنم
و دوباره لبخند‌هایت را با دل سیر بدوم.
آه، ‌ای زیبا!
کاش می‌‌شد نبودنت را میانبر زد! 
ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 87

این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، لطف اله مجد، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و امیر ناصر افتتاح در بیات اصفهان اجرا شده است. غزلها از حافظ. گوینده، فخری نیکزاد. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش دهید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید.


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری اندکی شکیبا باشید.

 
ادامه مطلب ...

بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟

بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟

ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را ؟

بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم 

ببوسم آن سر و چشمان دل ربای تو را 

 ز بعد این همه تلخی که می کشد دل من 

ببوسم آن لب شیرین جان فزای تو را   ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 75

این برنامه با همکاری سیاوش، حبیب اله بدیعی، جلیل شهناز و جهانگیر ملک در افشاری اجرا شده است. 

شعر از مولوی

گوینده: فخری نیکزاد

صدابردار: محمد جهانفر


شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش دهید و یا در ادامه مطلب با لینک مستقیم دانلود نمایید. 


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری اندکی شکیبا باشید. 

 
ادامه مطلب ...

موج


شناور سوی ساحل های ناپیدا
دو موج رهگذر بودیم
دو موج همسفر بودیم
گریز ما
نیاز ما
نشیب ما
فراز ما
شتاب شاد ما با هم
 

ادامه مطلب ...

هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب!

پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری 

وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری 

هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب 

دل دهـــد تاوان اگـر تن ناتـوان است ای پــــری 

پیل مــاه و ســال را پهـــلو نمـــی کـــردم تهـــی 

با غمت پهلو زدم، غم پهــلوان است ای پــــری   ادامه مطلب ...

بدبخت من ، فلک زده من ، بد بیار من...


هر بار خواست چای بریزد نمانده ای 

رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای 

تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار 

با واسطه سلام برایش رسانده ای 

حالا صدای او به خودش هم نمی رسد 

از بس که بغض توی گلویش چپانده ای 

  ادامه مطلب ...

به جز ندیدنِ رویِ تو٬ انتخابی نیست

به آب و رنگِ خیال تو، رنگ و آبی نیست

به مهربانی دستِ تو٬ آفتابی نیست

ز یُمن نِشوه یک غمزه تو تا دم مرگ

مرا به سر٬ هوس مستی از شرابی نیست

چه پرسم از تو٬ که می دانم از هجوم حیا

سپندِ قهر تو را٬ آتش جوابی نیست   ادامه مطلب ...

شنیده ام که برایم غزل سروده کسی

شنیده ام که برایم غزل سروده کسی
منی که تا به هنوز عاشقش نبوده کسی
شنیده ام که نگاهم گرفته تابش را
سیاه کرده غمم روزگار خوابش را

بدون هیچ دلیلی دلش ز کف رفته

به سبک شعر فسیلی دلش ز کف رفته  ادامه مطلب ...

تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی


امروز
نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
 
ادامه مطلب ...

به نام عشق که زیباترین سر آغاز است


به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است

جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است

هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است

  ادامه مطلب ...

شب عبور شما را شهاب لازم نیست

شب عبور شما را شهاب لازم نیست
که با حضور شما آفتاب لازم نیست
در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است
برای چیدن گل ، انتخاب لازم نیست
  خیال دار تو را خصم از چه می بافد ؟
گلوی شوق که باشد طناب لازم نیست
 
ادامه مطلب ...

عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی

مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

بنای مهر نمودی که پایدار نماند

مرا به بند ببستی خود از کمند بجستی

دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت

به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی 

ادامه مطلب ...