دست از آیینه بکش ای پری بی همه چیز!

دست از آیینه بکش ای پری بی همه چیز !

ول زیبا شدن و دلبری بی همه چیز

باد بی تربیت از دور گل آورده، نگیر

گره محکم بزن آن روسری بی همه چیز

چه کسی گفته تو چایی ببری؟ بیخود کرد

نه نرو داخل از این پادری بی همه چیز

آمده تا بخرد با دک و پز ناز تو را

احمق بی سر و پا، مشتری بی همه چیز  ادامه مطلب ...

ﺷﻮﺭ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺕ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺩﻣﺎﺭ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﺳﻨﮓ...

ﺁﻣﺪﯼ ﺩﺭ ﺧواب ﻣﻦ ﺩﯾﺸﺐ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
ﺍﯼ ﻋﺠﺐ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﻓ ﻬﺎ ﻫﻢ، ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ !
ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺷﺎﯾﺪ ﻋﺰﯾﺰ !
ﯾﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻢ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ
ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﺘﺮﺍﺷﺖ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﺮﻣﺮﯼ
ﺑﺎ ﺷﻼﻝ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺖ ﺁﺑﺸﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ 
ادامه مطلب ...

دختر ِ خورشید

در نهفت ِ پرده ی شب 

دختر ِ خورشید 

نرم می بافد 

دامن ِ رقاصه ی صبح ِ طلایی را 

وز نهانگاه ِ سیاه ِ خویش

می سراید مرغ ِ مرگ اندیش : 

- " چهره پرداز ِ سحر مرده ست !

چشمه ی خورشید افسرده ست ! "   ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 97

این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در دستگاه سه گاه اجرا شده است. غزل از سعدی. گوینده فخری نیکزاد. صدابردار محمد جهانفر. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. 


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی شکیبا باشید. 

 
ادامه مطلب ...

دلیل نیامدنت!!!

1-  
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛
               یا نمی خواهی ام،
                  یا...
                یا ابوالفضل!
                     یعنی نمی خواهی ام؟!

2- 
مسیر طول و درازی ‌ست اندیشیدن به تو.
سالها طول می­کشد خاطراتت را قدم بزنم
و دوباره لبخند‌هایت را با دل سیر بدوم.
آه، ‌ای زیبا!
کاش می‌‌شد نبودنت را میانبر زد! 
ادامه مطلب ...

هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب!

پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری 

وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری 

هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب 

دل دهـــد تاوان اگـر تن ناتـوان است ای پــــری 

پیل مــاه و ســال را پهـــلو نمـــی کـــردم تهـــی 

با غمت پهلو زدم، غم پهــلوان است ای پــــری   ادامه مطلب ...

عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی

مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

بنای مهر نمودی که پایدار نماند

مرا به بند ببستی خود از کمند بجستی

دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت

به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی 

ادامه مطلب ...

چشمت «قیامت» است! بخوان «انفطار» را

«انکحتُ...» عشق را و تمام بهــار را ! 

«زوّجتُ...» سیب را و درخت انار را ! 

«متّعتُ...» خوشه‌خوشه رطب‌های تازه را 

گیلاس‌های آتشی آبــــــــــــــــــــ‌دار را ! 

«هذا موکّلی...»: غزلم دف گرفت، گفت:

تو هم گرفته‌ای بـــــه وکالت سه‌تار را ! 

ادامه مطلب ...

ستاره دیده فروبست و آرمید بیا

ستاره دیده فروبست و آرمید بیا

شراب نور به رگ های شب دوید بیا

ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت

گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا

شهاب ِ یاد تو در آسمان خاطر من

پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا  ادامه مطلب ...

خدا به خیر کند...

تو ماه را به شب عاشقان نشان دادی

به بی کلام ترین واژه ها زبان دادی

به شب، به روز، به مهتاب و آسمان و زمین

به رود و صخره و کوه و درخت جان دادی

همیشه با اگر و شاید و نمی دانم

به جای پاسخ و توضیح سر تکان دادی  ادامه مطلب ...

من و سیگار

من و سیگار به کرار

رفاقت زده بر هم

و دل از هم ببریدیم

ولی هر چه 

به بازار بگشتیم

رفیقی که بسوزد و بسازد

به غم و غصه ی بسیار  

به جز خویش ندیدیم  ادامه مطلب ...

یاد ایام

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم 
ادامه مطلب ...

روز و شب فکر تو یک لحظه رهایم نکند

سر و سامان من و بی سر و سامانی من

حُسن کنعانی تو مصر پریشانی من

روز و شب فکر تو یک لحظه رهایم نکند

من به زندان توام یا که تو زندانی من؟

آن همه تیغ و ترنجی که به خون غلتیدند

بین عشّاق گواهند به حیرانی من 

ادامه مطلب ...

مرا مگذار و مگذر

تصنیف زیبای "مرا مگذار و مگذر" با صدای دلنشین حمیدرضا نوربخش را برای شما آماده کرده ایم. شما میتوانید این تصنیف را هم در شکنج گوش دهید و هم در ادامه مطلب با لینک مستقیم همراه با متن تصنیف دانلود نمایید. 


مرا مگذار و مگذر 

شعر: یدالله عاطفی

آواز : حمیدرضا نوربخش

آهنگ و تنظیم : گروه شمس (کیخسرو تهمورث و سهراب پورناظری)

آلبوم : پنهان چو دل

دستگاه : شور - دشتی



 
 
ادامه مطلب ...