به جرأت می توان گفت "رویای هستی" یکی از زیباترین و ماندگارترین تصنیف های موسیقی ایرانی در 50 سال گذشته است. این آهنگ که بنا به قولی، استاد بنان بعد از اجرای آن، خودشان نیز بارها و بارها آن را گوش میکرده اند، بر روی شعری از اسماعیل نواب صفا و آهنگی از حسینعلی ملاح ساخته شده است. با احترام تقدیم به همراهان شکنج. متن ترانه در ادامه مطلب.
زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﯼ ﺩﻧﺠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ی ﺧﻮﺩ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ دﺍﺭﺩ.... ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ.
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮ ﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
پرکن پیاله را
کاین آب آتشین
دیریست ره به حال خرابم نمی برد
این جامها
که در پی هم می شود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد
.....
بهشت یعنی :
یک موسیقی ملایم باشد
"تو" اینجا باشی ...
سرت روی پایم ...
دست راستم لای موهایت ...
و دست چپم در حال نوشتن شعر ...
اما صبر کن
ادامه مطلب ...
خسته ام،چیست سرانجام پریشانی من؟
فاصله چند قدم مانده به ویرانی من؟
ابردر حیرت خونگریه ی شبهای من است
باد،مبهوت ازین دست پریشانی من
به کجا می رود این قافله جز مرز جنون
به کجا قافله ی بی سر و سامانی من؟
اثر زیبای علینقی وزیری با نام "رنگ شوشتری" (بخوانید Reng) در گوشه شوشتری در دستگاه همایون تقدیم حضور شما همراهان گرامی شکنج می شود. برای دانلود به ادامه مطلب بروید.
کانال تلگرام ما با آپدیت روزانه:
telegram.me/omicml
آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو
آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو
مثل یک پیچک غمگین شده از رفتن تو
تا بیایی همه جا در تب و تابم که نگو
فکر کردی بروی مثل تو آرام شوم
به خدا کوره ی سوزان و مذابم که نگو
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
استاد جلیل شهناز، قطعه ای در آلبوم "زبان تار" اجرا کرده اند که در هیچ یک از دستگاه های موسیقی ایرانی نیست!!! این قطعه که "شور دشت" (چیزی بین شور و دشتی) نام دارد، تقدیم حضور شما سروران گرامی و دوستداران موسیقی ایرانی می شود. کانال رسمی ما را در تلگرام دنبال کنید:
telegram.me/OMICML
راه پیدا کردن گنج جهان جز رنج نیست
رنج آن را راست می گویند اما گنج نیست
گاه می افتد به خاک گه می غلتد به رود
هیچ رازی در فرو افتادن نارنج نیست
گاه سربازی شجاعی گاه شاهی ناامید
روز وشب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست
ادامه مطلب ...