-
یک گره بر بخت من زد...
28 آذر 1393 21:50
تا نگهبانان ابرو دستشان بر خنجر است فتح چشمان قشنگت مثل فتح خیبر است رنگ چشمت بهترین برهان اثبات خداست «قل هو الله احد» گوید هر آن کس کافـَر است انحنای ناب مژگانت «صراط المستقیم» از نگاهت دل بریدن هم جهاد اکبر است خندههایت چون عسل حتا از آن شیرینترند هر لبت تمثیل زیبایی ز حوض کوثر است بوسههایت طعم حوّا میدهد با...
-
خدا برای رسیدن نیافریده مرا !
25 آذر 1393 17:41
دو باره دختری امشب به خواب دیده مرا که از زبان غزل های من شنیده مرا و با هزار دلیل از دلش که پرسیده به این نتیجه رسیده که بر گزیده مرا تمام خوابش را کرده است نقاشی کنار خود لب یک باغچه کشیده مرا مرا گرفته و بوسیده پر پرم کرده ولی نگفته چرا بی اجازه چیده مرا جواب نامه او چیست؟ اگر آری ست چه طعم میدهد این میوه رسیده...
-
یاد من باشد فردا دم صبح....
24 آذر 1393 16:34
یادمان باشد فردا دم صبح جور دیگر باشم بد نگویم به هوا، آب، زمین مهربان باشم، با مردم شهر و فراموش کنم، هر چه گذشت خانه ی دل، بتکانم ازغم و به دستمالی از جنس گذشت بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل مشت را باز کنم، تا که دستی گردد و به لبخندی خوش دست در دست زمان بگذارم یاد من باشد فردا دم صبح به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم و...
-
تصنیف "شوریده" با صدای مهدیه محمدخانی
24 آذر 1393 16:14
تصنیف "شوریده" با صدای بانو مهدیه محمدخانی شعر: دکتر شهرام اقوامی آهنگ و تنظیم: مجید درخشانی شما می توانید این کلیپ تصویری زیبا را در شکنج تماشا کنید یا به صورت مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. تا بارگزاری کامل کلیپ اندکی شکیبا باشید یا از طریق لینک مستقیم دانلود نمایید. حجم: 35 مگابایت لینک دانلود و متن...
-
وای نه!
24 آذر 1393 15:00
فکر کن باران شبی نم نم بیاید، وای نه یار ِ مو خرمایی ات از بم بیاید، وای نه بعد ِ عمری دست دور ِ گردنت جای ِ سلام بوسه با هر "دوستت دارم" بیاید، وای نه تو بپرسی: عاشقم هستی چه اندازه؟ و من هرچه بشمارم ستاره کم بیاید، وای نه از قلم موی ِ اجاق و مینیاتورهای ِ دود چایی ِ قوری ِ چینی دم بیاید، وای نه عطر ِ قلیان...
-
بگو کجاست؟
23 آذر 1393 19:06
ای مرغ آفتاب! زندانی دیار شب جاودانیم یک روز، از دریچه زندان من بتاب *** می خواستم به دامن این دشت، چون درخت بی وحشت از تبر در دامن نسیم سحر غنچه واکنم با دست های بر شده تا آسمان پاک خورشید و خاک و آب و هوا را دعا کنم گنجشک ها ره شانه ی من نغمه سر دهند سرسبز و استوار، گل افشان و سربلند این دشت خشک غمزده را با صفا کنم...
-
قیمت لبهای زرشکی به چند؟
22 آذر 1393 17:37
زیره ی کرمان عسل بیرجند رونق بازار تبسم بخند ماهیِ قرمز صدفِ رودبار نیشکر اصل خودِ خاکِ قند شیره ی خرمای خرمشهر تو نخل ترین نخل تو..... بالا بلند عشق غنی گشته ی شهر نطنز آب و هوای سبلان و سهند کنجد یزدیی و سوهان قم مورچه ها گرد تو جمع می شوند رازترین خنده ی نوع ژکوند فاش ترین راز لبت تلخ خند گونه اناری و لبت هم زرشک...
-
گمان کردند پیغمبر در آوردم....
22 آذر 1393 01:10
همین، تا پر گشودم از قفس ها سر در آوردم، غلط کردم به شوق باغ ، گویا پر در آوردم دهان تا باز کردم مُنکرانم طعنه ها کردند غزل گفتم، گمان کردند پیغمبر در آوردم اگر شمشیر عریان پیشِ رویم بود خندیدم چو بودا در جواب از جیب ، نیلوفر در آوردم! درختی ساده ام، آری جفای باغبانم را، هرس پنداشتم، پس شاخه ای دیگر در آوردم! به خود...
-
بیوگرافی سیدعلی صالحی
19 آذر 1393 12:05
سید علی صالحی شاعر و نویسنده معاصر ایرانی و پایه گذار جریان موج ناب و شعر گفتار در شعر معاصر ایران و یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. صالحی یکی از چهرههای مطرح و شناخته شده در شعر معاصر فارسی است. وی در اول فروردین 1334 در روستای مَرغاب از توابع ایذه بختیاری در استان خوزستان در خانوادهای کشاورز به دنیا...
-
آینه در آینه (مژده بده مژده بده...) با صدای مهدیه محمدخانی
18 آذر 1393 12:28
تصنیف زیبای "آینه در آینه" با شعری از هوشنگ ابتهاج (ه.الف سایه) و آهنگسازی بهزاد عبدی و صدای بانو مهدیه محمدخانی شما می توانید این اثر زیبا را در شکنج تماشا کنید و یا به صورت مستقیم، در ادامه مطلب دانلود کنید. تا بارگزاری کامل کلیپ اندکی شکیبا باشید یا از طریق لینک مستقیم دانلود نمایید. حجم: 20 مگابایت لینک...
-
تو نیستی که ببینی...
18 آذر 1393 12:00
اگـر بـه بـاغ بگـویم تـرانـه های تو را به مرز غنچه رساند جوانه های تو را تو نیستی که ببینی چقدر کم دارد به وقت گریه، سرم لطف شانه های تو را به گریه از سر زلف تو میبرم تاری که سینه ریز کنم اشک دانه های تو را بهار میرسد و چلچله به دنبالش که پر شکوفه کند عاشقانه های تو را به گرمجوشی خورشید، کرده ام تردید یقین که وام...
-
از این بهتر نخواهم شد...
17 آذر 1393 01:07
من آن چوپان بی دینم که پیغمبر نخواهم شد مرا بگذار و بگذر چون از این بهتر نخواهم شد نخواهم شد شبیه این همه پیغمبر کافر شبیه این همه پیغمبر کافر نخواهم شد به چندین چشم زخمم دلخوشم با اینکه می دانم که با هر زخــم چشمی مالک اشتر نخواهــم شد همین شادی مرا بس که اگر زخمی نپوشاندم برای گـــرده های دوستان خنجـــر نخواهم شد نه...
-
هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
16 آذر 1393 15:31
هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟ یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟ آیا تو هم هر پرده ای را تا گشودی از چارچوب پنجره دیوار دیدی؟ اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی؟ از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟ نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟ از " آتنا " گفتن " عذاب النار " دیدی؟ در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟ دل کندن...
-
نیامدی
15 آذر 1393 12:16
دیشب چرا برای تماشا نیامدی ؟ آتش زدم تمام خود امّا نیامدی با اینکه از رفاقتِ تن ها رهیده ام یک کوچه راه با منِ تنها نیامدی آمد بهار، در قدمش چشمه جوش زد آهوی من! برای چه صحرا نیامدی ؟ ماهی شدم به آب زدم در هوای تو با تور خود به ساحلِ دریا نیامدی هستی اسیر چنگِ کدامین پلنگِ مست؟ ماهِ قشنگِ دامنه! بالا نیامدی این شب...
-
کمترین فایده عشق...
13 آذر 1393 18:38
راز این داغ نه در سجدهی طولانی ماست بوسهی اوست که چون مهر به پیشانی ماست شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار باز هم پنجرهای در دل سیمانی ماست موج با تجربهی صخره به دریا برگشت کمترین فایدهی عشق پشیمانی ماست خانهای بر سر خود ریختهایم اما عشق همچنان منتظر لحظهی ویرانی ماست باد پیغام رسان من و او خواهد ماند گرچه خود...
-
ﻋﻤﺮ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪ...
11 آذر 1393 23:38
بهار رفت و زمستان من تمام نشد ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺑﺎ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪ ﭼﻪ ﮐﻮﻩ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺷﺎﻧﻪ ﯼ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﻏﻢ ﮐﻮﻫﮑﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪ "ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﺐ ﺗﯿﺮﻩ...ﮐﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﯾﺰﻡ*" ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺣﺴﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﯼ و ﺭﻓﺘﯽ...ﻭﻟﯽ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﺮﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻤﺘﺪ ﺳﻮﺕ ﺗﺮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ...ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪ...ﺩﻟﻢ ﺗﺮﮐﯿﺪ... ﺩﻟﻢ ﺗﻤﺎﻡ...ﻭﻟﯽ ﻋﻤﺮ...
-
دانلود تصنیف زیبای "اعجاز عشق"
10 آذر 1393 16:13
یک تصنیف زیبا از استاد خواجه امیری "ایرج" را برای شما همراهان شکنج آماده کرده ایم. می توانید این تصنیف زیبا را در شکنج تماشا کنید یا در ادامه مطلب دانلود نمایید. دانلود این تصنیف زیبا از اینجا
-
گریان شدند از شعر ِ من اهل ِ قبور امشب...
7 آذر 1393 23:16
عشقم! چه می آید به تو این تاج و تور امشب این چشم ِ آهو سرمــــه و موهای ِ بور امشب مهتاب ِ من! زیبایی ات غوغـــــاتر از غوغاست محشرتری از هرچه تندیــــــــس ِ بلور امشب امشب عروسی ِ تو هست، این اشک یعنی چه؟ باید عزیـــــزم بیش از این باشی صبور امشب "داماد" من هستم چرا دستت به دست ِ اوست؟! این کیــست دارد در...
-
آزادگی
2 آذر 1393 16:22
امروز هم به رخوت بی بادگی گذشت آری گذشت! مستی دلدادگی گذشت در آتش خیال تو با خود قدم زدم دوران عاشقی به همین سادگی گذشت می دانم ای فرشته که باور نمی کنی شب های قصه گویی و شهزادگی گذشت روزی ز چشم مردم و روزی به پای تو!! عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت شرمنده ی توایم و سرافراز از این که عمر گر دین نداشتیم به آزادگی...
-
رفتم که رها شوم
30 آبان 1393 12:23
تصنیف بسیار زیبایی با صدای ناصر مسعودی را برای شما انتخاب کرده ایم که جزو یکی از آثار فاخر موسیقی پنجاه سال گذشته شناخته شده است. این تصنیف و متن آن را می توانید در ادامه مطلب دانلود نمایید. متن تصنیف: تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم از نو غمی آ ید به مبارک بادم .... رفتم رفتم تا شویم دست از رسوا یی ... نفرین...
-
چشمان تو!
30 آبان 1393 12:05
در هر نگهت مستی صد جام شراب است چشمان تو میخانه ی دلهای خراب است زد شعله به جان چشم فریبای تو هر چند برق نگهت زودگذر ،همچو شهاب است زیبایی گلهای جهان دیر نپاید ای غنچه بزن خنده که هنگام شباب است مغرور مشو این همه بر سوز خود ای شمع کاین سازش پروانه هم از روی حساب است از اوج فلک دیده بر این خاک چو بستیم دیدیم که پهنای...
-
داغ داریم نه داغـی که بر آن اخم کنیم
26 آبان 1393 20:18
داغ داریم نه داغـی که بر آن اخم کنیم مرگمان باد اگر شکوه ای از زخم کنیم مرد آن است که از نسل سیاوش باشد "عاشقی شیوهی رندان بلا کش باشد " چند قرن است که زخمی متوالی دارند از کویــر آمدهها بغض سفالـــــــی دارند بنویسید گلــــو هــــای شما راه بهشت بنویسید مرا شهر مرا خشت به خشت بنویسید زنـی مُرد کــــه...
-
عشق بود و عشق...
26 آبان 1393 10:14
روزگاری داشتیم و عشق بود و عشق...حالی داشت بی خیالِ زندگی بودیم و او در سر خیالی داشت با "اشارتِ نظر"* آرامشِ دنیای هم بودیم نامه هامان گرچه گاهی از غمِ دوری ملالی داشت در پناهِ گیسوانش دستمان بر گردنِ هم بود خلوتِ ما در هجومِ برف و باران "چتر" و "شال"ی داشت عشقِ "حافظ" بود و با...
-
وقتی کسی را که نداری دوست داری
22 آبان 1393 15:05
وقتی کسی را که نداری دوست داری با عشق داری روی خود، پا میگذاری وقتی به جای "من"، ضمیرت میشود "تو" از "تو" برایت مانده یک "او" یادگاری وقتی که غیر از خاطراتی گنگ و مبهم چیزی نداری که نداری که نداری... وقتی هوایت ابری است و بغض داری تا شانه میبینی هوس داری بباری وقتی برای زندگی...
-
ترسم این است که این رود به دریا نرسد
18 آبان 1393 11:40
مثل وقتی که به داد دل تنها نرسد ترسم این است که این رود به دریا نرسد ماه مایوس شد و موج به دریا برگشت ترسم این است که حتی به تماشا نرسد این که آویخته از دامنه ی کوه به دشت می خرامد همه جا غلت زنان تا، نرسد ترسم این است که با خاک بیامیزد و سنگ از زمین کام بگیرد به من اما، نرسد پشت هر سنگ، درنگی ، پس هر خار، خسی حتم...
-
به بهانه ی سالروز تولد استاد تجویدی
14 آبان 1393 22:25
مقاله ای که میخوانید ارسالی از کاربر گرامی "مه تاب" می باشد که به قلم جناب آقای پژمان مصلح در آبان ماه 92 به مناسبت سالروز تولد استاد تجویدی و گرامیداشت یاد ایشان به نگارش درآمده است. "برای آنانی که مسخ روزمرگی نیستند و در لحظه برای شدن تلاش می کنند و برآنند که زندگی کنند پس متفکرین خود را از یاد نمی...
-
رسم است زیبــا رو کمی نا مهربان باشد!
9 آبان 1393 23:18
پای کسی غیــر از تو حاشا در میان باشد وقتی که چشمت راوی این داستان باشد تو باشی و فکر کسی باشم؟چه کس دیده هرگــز دو تا خورشید در یک آسمـان باشد؟ تلخی تو دلچسب چون سیگار بعد از چای رسم است زیبــا رو کمی نا مهربان باشد! گیسوی خودرا وا مگیر از دست من ، مگذار این کشتـی ِ طوفــان زده بی بادبان باشد یک شهر کشته مرده ات...
-
هر طرف مینگری نام حسین است
9 آبان 1393 13:42
السلام علی الحسین و علی العباس الحسین
-
ای پر از عاطفه در قحط محبت با من
8 آبان 1393 18:07
ای پر از عاطفه در قحط محبت با من کاش می شد بگشایی سر صحبت با من هیچ کس نیست که تقسیم شود در اینجا درد تنهایی و بی برگی و غربت با من از خروشانی امواج نگاهت دیریست باد نگشوده لبش را به حکایت با من خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال آسمان دور شد از روی حسادت با من بعد از این شور غزلهای شکوفا با تو بعد از این مرثیه و غربت...
-
هر روز در تنهایی ام غرقم.....
28 مهر 1393 16:46
از جنس خاک این حوالی نیست، خاکی که دنیا بر سرم کرده! کلّ پزشکان حرفشان این بود: احساس در جسمم ورم کرده دیوار، قابِ عکس گیجم را مثل لحاف انداخته رویش! آنقدر از تو دور ماندم که، آغوش دیوار از برم کرده مثل مترسک های جالیزی با تیره بختی هام خوشبختم! جای نوکِ چندین کلاغ پیر، این روزها زیباترم کرده هر روز در تنهایی ام غرقم،...