سید علی صالحی شاعر و نویسنده معاصر ایرانی و پایه گذار جریان موج ناب و شعر گفتار در شعر معاصر ایران و یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. صالحی یکی از چهرههای مطرح و شناخته شده در شعر معاصر فارسی است.
وی در اول فروردین 1334 در روستای مَرغاب از توابع ایذه بختیاری در استان خوزستان در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. پدر او کشاورز، شاعر و شاهنامه خوان بود؛ او فرزند سوم از یک خانواده 14 نفره بود.
در سال 1340 زمانی که او تنها 6 سال داشت بیماری حصبه در ولایت آنان شیوع پیدا کرده و باعث مرگ و میر کودکان از جمله برادر کوچک وی می شود. به همین دلیل آنان به مسجد سلیمان مهاجرت میکنند و علی از بیماری حصبه نجات پیدا می کند. در سال 1341 در همین شهر به دبستان سعدی می رود و اولین زمزمه های کودکانه وی در روزنامه دیواری های ناقوس در این دبستان منتشر می شود.
ادامه زندگی نامه و آثار سید علی صالحی را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید.
در سال 1343 هنگامی که در کلاس سوم ابتدایی مشغول به تحصیل بود تصادف شدیدی با یک اتومبیل می کند و تمام پزشکان از وی قطع امید می کنند اما او به زندگی باز می گردد.
او از همان سال اول دبستان در کنار تحصیل، برای تامین هزینه امرار معاش خانواده پرجمعیت خود به کار کردن به عنوان شاگرد پادو، آبیخ فروشی، تدریس خصوصی همکلاسیهای خود، خرازی فروشی، شاگرد بنایی و ... پرداخت.
در سال 1347 وارد دبیرستان 25 شهریور مسجد سلیمان شد و کار تهیه روزنامه دیواری ناقوس را در آن دبیرستان با درج اشعار خود ادامه داد. اما پس از چندی روزنامه دیواری به دلیل درج شعرهای معارض با شرایط آن روزها تعطیل شد.
در سال 1350 اشعار او در رادیوهای استان خوزستان معرفی شد که باعث حمایت مهدی اخوان ثالث از اشعار او شد و به اهتمام ابوالقاسم حالت، اشعار وی در مجله بومی شرکت نفت چاپ شد.
در دوران دبیرستان بارها توسط افراد ناشناسی که به دفتر مدرسه می آمدند بازجویی شد و تهدید شد که دیگر اشعار معارض با شرایط جامعه منتشر نکند. همین امر باعث سکوت موقت و ترک تحصیل او می شود. اما پس از چندی به درخواست رئیس دبیرستان و خواهش خانواده به تحصیل باز میگردد و دیپلم ریاضی خود را می گیرد.
در همان ایام بود که رفته رفته اشعار او در جراید پایتخت نیز منتشر می شدند و استقبال عمومی در پی داشتند. او در نمایشنامه "چشم در برابر چشم" از غلامحسین ساعدی هم بازی کرد که این نمایش پس از دو شب اجرا در شهر، از ادامه اجرا منع شد.
سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ صالحی همراه تنی چند از شاعران پیشکسوت و همنسل خود جریان "موج ناب" را در شعر سپید پیریزی میکند. منوچهر آتشی و نصرت رحمانی در تهران از این جریان پیشرو حمایت میکنند و برای شعر صالحی ویژهنامههایی در مطبوعات جدی و معتبر ادبی منتشر میکنند. دیدار صالحی با اخوان ثالث، منوچهر آتشی، منوچهر نیستانی، نادر نادرپور و سهراب سپهری در تهران در آن ایام صورت می گیرد.
اواخر ۱۳۵۴ به خدمت نظام وظیفه اعزام می شود. سه ماه در پادگان لشکرک تهران خدمت می کند که به علت نافرمانی، دو ماه آن را صالحی در زندان می گذراند. سه ماه نبز در پادگان صُفه اصفهان خدمت می کند که قریب به چهار هفتهی آن را صالحی در زندان می گذراند. او در یکی از مصاحبههایش گفته است: "قادر نبودم زور و جور و تحمیل بیدلیل رنج را تحمل کنم". مدتی هم در قوشچی رضاییه خدمت کرد، که در واقع درجهی گروهبان سومی او را حذف کرده و به قوشچی رضاییه تبعیدش کرده بودند. سرانجام پس از سی روز در قوشچی، صالحی به دلیل ضعف بینایی و رفتارهای غیر قابل کنترل (به زعم فرماندهان) معافیت پزشکی میگیرد و سال ۱۳۵۵ به مسجد سلیمان باز میگردد. در تمام این مدت اشعارش به صورت مستمر در جراید مرکز به چاپ میرسیده است.
در دی ماه سال 1356 نام صالحی همراه با هوشنگ گلشیری در داستاننویسی و پرویز فنیزاده در بازیگری، به عنوان برندهی جایزهی فروغ فرخزاد در شعر اعلام میشود.
در سال 1357 صالحی از گروه "موج ناب" فاصله میگیرد. او در این باره گفته است: "حس میکردم همهی ما شاعران موج ناب داریم شبیه هم میشویم. درک و دریافتم درست بود. دیگر زبان موج ناب جوابگوی احوال و خلاقیت من نبود. یکی دوبار با دوستان شاعرم دربارهی نقض تقطیع غلط و سطربندی سنتی در شعر سفید بحث کردم و گفتم این شیوهی زیرهم نویسی و پراکنده کردن کلمات بر صفحهی سپید کاغذ درست نیست!"
وی در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ برای اقامت دایم به تهران میرود و در پاییز ۱۳۵۸ در کنکور رشتهٔ ادبیات دانشکده هنرهای دراماتیک قبول میشود. در همین زمان با حمایت اسماعیل خویی، غلامحسین ساعدی، نسیم خاکسار و عظیم خلیلی به عضویت کانون نویسندگان ایران درمیآید و در مطبوعات آزاد مشغول به کار میشود. وی در جریان انقلاب فرهنگی زخمی میشود و سپس در مسجد سلیمان محاکمه شده و مورد کیفر قرار میگیرد.
در سال ۱۳۶۳ با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد "تقطیع هموار و مدرن" را مطرح کرد. سرانجام موفق میشود این روش تقطیع را همه گیر کند که تا امروز مورد قبول است.
یک سال بعد جنبش شعر گفتار را با ساده کردن زبان شعر معرفی میکند که با آغاز دهه هفتاد به جریانی مقبول در شعر فارسی تبدیل شد. وی در این باره گفتهاست: "ریشه شعر گفتار به گاتهای اوستا بازمیگردد. معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سرودهاند. اما فروغ دقیقا یک شاعر کامل در شعر گفتار است. من تنها برای این حرکت عنوانی درست یافتم و سپس در مقام تئوریسینِ مولف، مبانی تئوریک آن را کشف و ارائه کردم. همین"!
صالحی از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ دبیر سرویس ادبی و صفحه شعر مجله "دنیای سخن" بود و در سال ۱۳۷۹ کارگاه شعر دنیای سخن (در مجله و دفتر دنیای سخن) را با استقبال مناسبی راهاندازی کرد.
از همین دوره ترجمهٔ شعر صالحی به زبانهای فرانسه، عربی، آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی و کردی به صورت پراکنده در مطبوعات چاپ گردید و دو دفتر شعر از وی در کردستان عراق (به زبان کردی) منتشر شد.
وی در سال ۱۳۷۸ برای فعالیت مجدد به کانون نویسندگان ایران بازگشت و دو سال بعد از سوی مجمع عمومی به عنوان یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران انتخاب شد.
صالحی در سال ۱۳۸۲ به عنوان سردبیر، یک شماره مجله "معیار ادبی" را منتشر کرد که متعاقبا ممنوعالمصاحبه و از ادامه کار در مجله محروم گردید.
برخی آثار سید علی صالحی
• لیالی لا
• یوماآنادا - ۱۳۸۴
• پیشگو و پیاده شطرنج - ۱۳۶۷
• مثلثات و اشراقها
• عاشق شدن در دیماه، مردن به وقت شهریور – ۱۳۷۶
• دیرآمدی ریرا... نامهها - ۱۳۷۳
• نشانیها – ۱۳۷۴
• سفر بخیر مسافر غمگین پاییز پنجاه و هشت – ۱۳۷۵
• آسمانیها – ۱۳۷۶
• رویاهای قاصدک غمگینی که از جنوب آمده بود – ۱۳۷۶
• ساده بودم، تو نبودی، باران بود – ۱۳۷۷
• آخرین عاشقانههای ری را - ۱۳۷۸
• دعای زنی در راه که تنها میرفت – ۱۳۷۹
• چیدن محبوبههای شب را تنها به باد یاد خواهد داد – ۱۳۸۰
• دریغا ملا عمر... – ۱۳۸۰
• از آوازهای کولیان اهوازی (شعرهای دوران جوانی، ۱۳۵۷-۱۳۵۰) - ۱۳۸۲
• سمفونی سپیدهدم
• ردپای برف، تا بلوغ کامل گل سرخ
• گزیده اشعار - ۱۳۸۳
• مجموعه اشعار (دفتر یکم) - ۱۳۸۴
بر اساس گزارش ایسنا در سال نود و یک، گزیدهٔ اشعار سید علی صالحی به چاپ هفتم نیز رسیده است.
در مراسم دومین جایزه شعر نیما که در روز پنجشنبه هشتم مهر ماه ۱۳۸۹ برگزار شد مجموعه شعر آقای علی صالحی انیس آخر همین هفته میآید به عنوان کتاب برتر از طرف داوران انتخاب شد. وی در این مراسم شرکت نکرد و جایزه را نپذیرفت و اعلام کرد:
مردم با آبرو گرسنهاند، با سیلی رخسار سرخ میکنند. جایزهها را بگذارید برای بعد. عزت مردم در اولویت است.
در این شرایط شرفشکن، دادن و گرفتن جایزه، یعنی تأیید همین شرایط. شرمآور نیست؟ این بازیها را بگذارید برای بعد.
شجاعتِ اخلاقی حکم میکند اندکی هشیار باشیم و تحلیل درستی از شرایط به دست دهیم.
سلامت جامعه فرهنگی برای امثال من یک اصل خللناپذیر است. به شدت نگران از کف رفتن این سلامت هستم.
میترسم فشارهای مضاعف اقتصادی، فقر و تهیدستی. عالیترین میراث این مردم یعنی فرهنگ و معرفت ملی را نابود کند. گاهی نشانههایی میبینم که تنم میلرزد. انسان ایرانی اهل این همه دروغ نبوده است...
منابع:
وب سایت شخصی سید علی صالحی
مصاحبه های سید علی صالحی با خبرگزاری ها و جراید
ویکی پدیا
و ...
گردآوری: تیم نویسندگان وب سایت شکنج
کپی با ذکر منبع بلا اشکال است.