-
لحظهی دیدار نزدیک است...
8 بهمن 1393 15:00
لحظهی دیدار نزدیک است باز من دیوانهام، مستم باز میلرزد دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های نخراشی به غفلت گونهام را، تیغ! های نپریشی صفای زلفکم را، دست! آبرویم را نریزی، دل! ای نخورده مست! لحظهی دیدار نزدیک است . . . *مهدی اخوان ثالث*
-
از تو تا دورم دلم انگار شاعر میشود!
6 بهمن 1393 15:24
غم که میآید در و دیوار، شاعر میشود در تو زندانیترین رفتار شاعر میشود مینشینی چند تمرین ریاضی حل کنی خطکش و نقاله و پرگار، شاعر میشود تا چه حد این حرفها را میتوانی حس کنی؟ حس کنی دارد دلم بسیار شاعر میشود تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم از تو تا دورم دلم انگار شاعر میشود باز میپرسی: چهطور اینگونه شاعر...
-
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد...
5 بهمن 1393 17:13
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت روزی که کمترین سرود بوسه است وهر انسان برای هر انسان برادری ست . روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند قفل افسانه ایست وقلب برای زندگی بس است . روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی . روزی که آهنگ...
-
دشت ها نام تو را می گویند...
4 بهمن 1393 15:00
دشت ها نام تو را می گویند کوه ها شعر مرا می خوانند کوه باید شد و ماند رود باید شد و رفت دشت باید شد و خواند در من این جلوۀ اندوه ز چیست ؟ در تو این قصۀ پرهیز ــ که چه ؟ در من این شعلۀ عصیان نیاز در تو دمسردی ِ پاییز ــ که چه ؟ حرف را باید زد! درد را باید گفت! سخن از مهر من و جور ِ تو نیست سخن از متلاشی شدن دوستی است و...
-
گوش کن دور ترین مرغ جهان می خواند
3 بهمن 1393 09:47
گوش کن دور ترین مرغ جهان می خواند. شمعدانی ها و صدا دارترین شاخه ی فصل ماه را می شنود. گوش کن جاده صدا می زند از دور قدم های ترا. چشم تو زینت تاریکی نیست. پلک ها را بتکان کفش به پا کن و بیا و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد. و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر شب اندام ترا مثل یک قطعه ی آواز به خود جذب...
-
حال وهوای بدِ این روزها...
2 بهمن 1393 16:41
باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم...! گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم هر صبح،بی صبحانه از خود می زنم بیرون هرشب کنار سفره،بُق کرده ست بشقابم بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر می گردم و انگار دستی می دهد تابم شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی...
-
خواب رویای فراموشی هاست !
1 بهمن 1393 15:55
خواب رویای فراموشی هاست ! خواب را دریابم ، که در آن دولت ِ خاموشی هاست با تو در خواب مرا لذت ِ ناب ِ همآغوشی هاست من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم، و ندایی که به من می گوید : « گر چه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است» * حمید مصدق*
-
دستبرد...
29 دی 1393 15:13
از روز دستبرد به باغ و بهار تو... دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو ... تقویم را معطل پاییز کرده است... در من مرور باغ همیشه بهار تو .... از باغ رد شدی که کشد سرمه تا ابد .... بر چشم های میشی نرگس غبار تو .... کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل... خورشید هم نچرخد اگر در مدار تو .... چشمی به تخت و بخت ندارم . مرا بس است یک...
-
یک روز دیگر صبر کن...
28 دی 1393 15:15
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است هر نگاهی می تواند خلوتم را بشکند کوزه ی تنهایی روحم سفالی تر شده است آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب ماه در مرداب این شب ها هلالی تر شده است گفت تا کی صبر باید کرد؟ گفتم چاره چیست؟ دیدم این پاسخ از آن پرسش سوالی تر شده است! زندگی را خواب...
-
همین که هستی...
27 دی 1393 16:53
همین که هستی و این لحظه های زیبا هست همین که هستم و طومار آرزو ها هست همین که صحبت دیشب کشید تا امشب همین که امشب مان را پلی به فردا هست همین که هستی و در هستی تو من هستم همین که هست ، مرا نیست، نیست ، اما هست همین که تشنه ی یک جرعه ایم و خوشحالیم - که در حوالی مان رود هست دریا هست همین که هیچ نیازی به حبِ خوابی نیست...
-
تاریخ
25 دی 1393 16:53
تا آمدی تمام وجودم نگاه شد احساس بی ملاحظه ام سر به راه شد خورشید از حضور تو الگو گرفت وُ بعد- زیباتر از همیشه ی خود، مثل ماه شد! تا گفتم عاشق اَت شده ام، دورتر شدی سهمِ من از وجود تو اندوه و آه شد فال اَم میان قهوه ایِ چشمهات بود لرزید چشم های تو...فال اَم تباه شد دیگر به درد هیچ غلامی نمی خورَد معشوقه ای که واردِ...
-
باز در خود خیره شو، انگار چشمت سیر نیست
24 دی 1393 15:19
باز در خود خیره شو، انگار چشمت سیر نیست درد خودبینی است می دانم تو را تقصیر نیست کوزه ی دربسته در آغوش دریا هم تهی است در گل خشک تو دیگر فرصت تغییر نیست شیر وقتی در پی مردار باشد مرده است شیر اگر همسفره ی کفتار باشد، شیر نیست اولین شرط معلم بودن عاشق بودن است شیخ این مجلس کهن سال است اما پیر نیست در پشیمانی چراغ معرفت...
-
می روی اما ...
21 دی 1393 18:09
می روی اما گریز چشم وحشی رنگ تو راز این اندوه بی آرام نتواند نهفت می روی خاموش و می پیچد به گوش خسته ام آنچه با من لرزش لبهای بی تاب تو گفت چیست ای دلدار این اندوه بی آرام چیست کز نگاهت می تراود نازدار و شرمگین ؟ آه می لرزد دلم از ناله ای اندوه بار کیست این بیمار در چشمت که می گرید حزین ؟ چون خزان آرا گل مهتاب رویا...
-
آن روزها...
20 دی 1393 10:00
آن روزهـــــا هر ســایه رنگــش ارغـــوانی بود در گــــاری ِ هر دوره گردی مهـــــــــربانی بود پشت ِ تمــــــام ِ بامـــــــها باران که نخ میداد هر بـــادبـــادک بـــــاله اش رنگین کمانی بود در شُرشُر ِ فــــــــوّاره اش پروانه میرقصیـــــد آن حوض ِ کاشی که به دورش شمعدانی بود شبهای ِ برفی دور ِ کرسی، قصـــه و چــایی...
-
سارا! سلام...
18 دی 1393 00:28
آمد درست زیر شبستان گل نشست دربیـن آن جماعت مغـرور شب پرست یک تکــــه آفتاب؟ نــه! یک تکه از بهشت... حالا درست پشت سر من نشسته است "چادر نماز گل گلی انداخته به سر" افتاده از بهشت بر این ارتفاع پست این بیت مطلع غزلــی عاشقانه نیست این چندمین ردیف نمازی خیالی است گلدسته اذان و من های هــای های الله اکبر و......
-
ساقی
17 دی 1393 17:28
کاش می دیدم ،چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست! آه ،وقتی که تو ،لبخند نگاهت را می تابانی بال مژگان بلندت را می خوابانی آه وقتی که تو چشمانت، آن جام لبالب از جان دارو را سوی این تشنه ی جان سوخته ،می گردانی موج موسیقی عشق از دلم می گذرد روح گلرنگ شراب در تنم می گردد دست ویرانگر شوق پرپرم می کند ،ای غنچه رنگین...
-
ما را بس... گروه موسیقی ماه بانو
17 دی 1393 13:07
باتوجه به حواشی به وجود آمده بر سر ممنوع الخروجی استاد مجید درخشانی و گروه موسیقی ماه بانو، بر آن شدیم تا به مرور زمان تعدادی از کلیپ های این گروه را گذاشته و قضاوت را به شما همراهان گرامی واگذاریم. نام قطعه: ما را بس شعر: قدسی مشهدی خوانندگان: خوروش خلیلی و سحر محمدی آهنگساز و سرپرست گروه: استاد مجید درخشانی شما...
-
سفر بخیر!
16 دی 1393 00:47
امشب که می روی، سحرِ من! سفر بخیر... عشقِ بدون همسفر من! سفر بخیر! حس می کنم جهان تهِ آب است بعد از این در پشت چشمهای تر من: سفر بخیر! من مرده ام...ببین شده دریای آسمان یک سنگ قبر روی سر من سفر بخیر! در ایستگاه دست تکان می دهد هنوز روحِ همیشه در به در من، سفر بخیر! حتماً بدم که از گل خود دور می شوم اما تو خوبی از نظر...
-
هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
15 دی 1393 12:44
ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت ... چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی ای نسیم بیقرار روزهای عاشقی هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی سایه زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی باد پیراهن کشید از دست گلها ناگهان...
-
تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا...
12 دی 1393 23:10
خوش آن که حلقههای سر زلف واکنی دیوانگان سلسلهات را رها کنی کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا من جهد کردهام که به عهدت وفا کنی من دل ز ابروی تو نبرم به راستی با تیغ کج اگر سرم از تن جدا کنی...
-
حال کلاغ مرا نگیر!
12 دی 1393 22:39
ای عشق...روشنای اتاق مرا نگیر چشم مرا بگیر و چراغ مرا نگیر این دست ها به گرمی دست تو دلخوشند شب های برف و باد...اجاق مرا نگیر وقتی غمم تو هستی...از هر غریبه ای حال مرا نپرس و سراغ مرا نگیر بگذار برگ برگ بیفتم به دامنت پاییز من...طراوت باغ مرا نگیر یک شب به خانه اش برسان و خلاص کن پایان قصه...حال کلاغ مرا نگیر من با...
-
بی گاه
11 دی 1393 23:44
تصنیف زیبای "بی گاه" با صدای سینا سرلک را از آلبومی با همین نام برای شما همراهان گرامی شکنج آماده کرده ایم. شما می توانید این تصنیف را در شکنج گوش دهید و یا در ادامه مطلب دانلود نمایید. یک بار کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی شکیبا باشید دانلود تصنیف زیبای "بی گاه" لینک مستقیم لینک کمکی
-
گل
9 دی 1393 00:21
همان رنگ و همان روی همان برگ و همان بار همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز همان شرم و همان ناز همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسار همان جلوه و رخسار نه پژمرده شود هیچ نه افسرده ، که افسردگی روی خورد آب ز پژمردگی دل ولی در پس این چهره دلی نیست گرش برگ و بری هست ز آب و ز گلی نیست هم از دور ببینش به...
-
موزیک ویدئوی "آرایش غلیظ" با صدای همایون شجریان
7 دی 1393 18:36
"آرایش غلیظ" خواننده: همایون شجریان و آهنگساز: سهراب پورناظری این اثر برای تیتراژ پایانی فیلمی به همین نام تهیه شده بود. اخیراً موزیک ویدئویی برای این اثر تهیه شده که کارگردانی موزیک ویدئو را علیرضا لطیفیان به عهده داشته است. شما همراهان گرامی شکنج میتوانید این موزیک ویدئوی زیبا را در همین صفحه مشاهده کرده و...
-
تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی
6 دی 1393 21:29
تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی دلم می پاشد از هم ،بس که زیبا می شوی گاهی حضور گاه گاهت بازی خورشید با ابر است که پنهان می شوی گاهی و پیدا می شوی گاهی به ما تا می رسی کج می کنی یکباره راهت را ز ناچاریست گر همصحبت ما می شوی گاهی دلت پاک است اما با تمام سادگیهایت به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی تو را از سرخی سیب...
-
در آن شب
6 دی 1393 17:00
در آن درازترین شب ،که آب یخ زده بود کنار پنجره ام ، آفتاب ، یخ زده بود در آن شبی که درختان عقیم گردیدند در آن شبی که جنین سحاب یخ زده بود شبی که محتسب از مست، کینه در دل داشت و جام عقده گشای شراب، یخ زده بود شبی که غنچه ،ز تر س تبر نمی خندید و در پیاله ی چشمش گلاب یخ زده بود شبی که آینه تصویر را نمی فهمید و در برابر...
-
کمانچه و باغلاما
5 دی 1393 18:48
دو نوازی بی نظیر کیهان کلهر- شاه کمان - و اردال ارزینجان. این دو نوازی در تالار وحدت اجرا شده است. برای دانلود به ادامه مطلب بروید دانلود دو نوازی کمانچه و باغلاما با لینک مسنقیم از آپارات
-
شبیه تار ِ تنها مانده ی ِ شهنـــــاز، دلتنگم...
4 دی 1393 22:50
نمیدانم چرا پیش ِ منی و باز دلتنــــگم چنان پیغمبری تنها و بی اعجاز دلتنگم به روی ِ تو که پشت ِ پنجره هاشور ِ بارانی اگرچه میکنم آغوش ِ خود را باز، دلتنـگم نخی از دود ِ سیگارم به سویت چشم میدوزد چه می آید به قدت اینهــــمه ابراز: دلتنــگم به چشمان ِ تو این جعبه سیاهت خیره می مانم کنار ِ صنــــــــدلی ِ خالـــــــــــی...
-
خورشید صدا
1 دی 1393 22:06
نماهنگی که مشاهده می کنید، کلیپی ارسالی از کاربران شکنج می باشد که به مناسبت زادروز زنده یاد "محمد نوری" برای ما ارسال شده است. "پژمان مصلح، آهنگساز و مدرس فلسفه سینما و روش تدریس که در آواز سال ها شاگرد استاد محمد نوری بوده اند، آهنگی برای استاد محمد نوری با نام "خورشید صدا" را ساخته و به...
-
که هنوز...
29 آذر 1393 15:00
کجاست جای تو در جملهی زمان؟ که هنوز... که پیش از این؟ که هماکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟ و با چه قید بگویم که «دوستت دارم»؟ که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز؟ سؤال میکنم از تو: هنوز منتظری؟ تو غنچه میکنی این بار هم دهان، که هنوز چهقدر دلخورم از این جهان بیموعود از این زمین که بیایی... از آسمان که هنوز......