واران (باران)

نویسنده ی وبگاه واران را می شناسید؟ 

 

در آب که شستی تن بی تابت را

دیدند  تمام  رود ها  خوابت را

لبهام به شکل بوسه-ماهی شده اند

بنداز  درون  آب  قلابت  را 

 ----------- 

--------- 

------ 

 

با رفتن تو من از خودم هم سیرم

با عقربه ها ثانیه ها درگیرم

مرگ آمده راه نفسم را بسته

وقتی چمدان بسته شود می میرم

  --------------- 

------------ 

-------- 

 

دل بی تو درون سینه ام می گندد

غم از همه سو راه مرا می بندد

امسال بهار بی تو یعنی پاییز

تقویم به گور پدرش می خندد 

 ----------- 

----- 

--- 

 

یک عمر درون خویش تکرار شدم


در گوشه ای از خودم تلنبار شدم


گنجشک به خواب رفته بودم دیشب


امروز ولی  کلاغ  بیدار  شدم 

 

 

وبسایت شاعر   

پروفایل شخصی شاعر

 

نظرات 4 + ارسال نظر
باقری 14 مهر 1389 ساعت 02:02 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com


کس دیگر آن بالا نیست؟

روزی مردی هنگام کوه نوردی پایش لغزید ، ولی خوشبختانه توانست به شاخه ای بچسبد و خود را نگه دارد همچنان که شاخه را محکم گرفته بود ، نگاهی به زیر پایش ، به دره ای به عمق 500 متر کرد
نگاهی به بالا انداخت و حساب کرد تا بالا ی کوه فقط 10 متر فاصله است .نفس زنان فریاد زد :
«کمک ، کمک ! کسی آن بالا نیست ؟ کمک ! »
غرشی به گوش رسید : « من اینجا هستم ، اگر من را باور کنی نجاتت می دهم .» مرد فریاد کنان گفت : « باور می کنم ! تو را باور می کنم ! »
صدا گفت : « اگر من را قبول داری شاخه را رها کن تا تو را نجات دهم .» مردباشنیدن آنچه صدا گفته بود دوباره به زیر پای خود نگریست و به دیدن آن دره ژرف ، دوباره بالا را نگاه کرد و فریاد زد :
« کس دیگری آن بالا نیست ! ؟ »
نکته:مشکل ازآنجاست که ما ایمان وباورمان را محکم نکرده ایم................
نکته : اگر غلام و بنده خوبی باشم . پادشاه عالم چه ها که نمیکند......................
سلام وعرض ادب واحترام به شما بزرگوار.

جلیل صفربیگی 14 مهر 1389 ساعت 03:51 ب.ظ http://varan.blogfa.com

سلام بر همشهری عزیزم.من هم به همشهری بودن بافرهیختگانی چون شما افتخار می کنم و توجه همشهریان فرهیخته ام مسئولیت مرا صد چندان می کند.هر کجا هستید شاد و سلامت و پیروز باشید اگر به ایلام تشریف آوردید باعث افتخار بنده است که خدمتگزارتان باشم.ارادتمندم

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید...
بسیار خرسند و سپاسگزارم که منت نهادید و به کلبه ی حقیرانه ی ما سر زدید. خدمتگزار شما اساتید بنده ی حقیر هستم.

میثم 21 مهر 1389 ساعت 11:47 ق.ظ http://meisamsalimi.blogfa.com/

سلام
پیک نیک منو برگردون

ببخشید پس من سیخمو با چی داغ کنم؟؟؟؟؟؟؟

حافظ 20 آبان 1389 ساعت 11:55 ق.ظ

تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا/حیف ز خوبی که شود عاشق زشتی
الودگی خرقه خرابی جهان است/کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی

دمی با غم به سر بردن
جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما
کزین خوشتر نمی ارزد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد