-
قرار بود که از عشق نگذریم...
7 اردیبهشت 1394 10:25
چو شاخه ای که امیدش به برگ و باری نیست بهار آمده، اما مرا بهاری نیست نوشته است: بهار است، شاخه ها سبزند ... ولی به گفتۀ تقویم اعتباری نیست مرا که عطر بهشت از تن تو بوییدم به باد هرزۀ اردیبهشت کاری نیست درون قاب خزان ایستاده ام، بی برگ ز هیچ رهگذرم چشم ِ انتظاری نیست تو مثل باد بهاری، گره گشا، سرسبز ولی دریغ، تو را عهد...
-
رفتنت آغاز ویرانــی است...
6 اردیبهشت 1394 15:02
رفتنت آغاز ویرانــی است، حرفش را نزن ابتدای یک پریشانی است، حرفش را نزن گفته بودی چشـــم بردارم من از چشمان تــــو چشمهایم بی تو بارانی است ، حرفش را نزن آرزو کردی کــــه دیگر بـــر نگـردم پیش تــــــــو راه من، با این که طولانی است، حرفش را نزن عهد بستــی با نگاه خسته ای محرم شوی گر نگاه خسته ی ما نیست ، حرفش را نزن...
-
سوره مهر
5 اردیبهشت 1394 10:00
جا می خورد از تردی ساق تو پرنده! ایمان منی سست وظریف و شکننده ! هم , چون کف امواج «خزر» چشم گریزی هم , مثل شکوه«سبلان» خیره کننده ! می خواست مرا مرگ دهد آنکه نهاده ست بر خوان لبان تو , مربای کشنده ! چون رشته ی ابریشم قالیچه ی شرقی ست بر پوست شفاف تو رگ های خزنده ! غیر از تو که یک شاخه ی گل بین دو سیبی چشم چه کسی دیده...
-
شهر خاموش من!....
4 اردیبهشت 1394 11:20
شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟ شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟ میخزَد در رگِ هر برگِ تو خوناب خزان نکهتِ* صبحدم و بوی بهارانت کو؟ کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن شیههی اسب و هیاهوی سوارانت کو؟ زیر سرنیزهِ تاتار چه حالی داری؟ دل پولادوّشِ شیر شکارانت کو؟ نعره و عربدهی باده گسارانت کو؟ چهرهها درهم و دلها همه...
-
شیشه ای کردی مرا !!!
3 اردیبهشت 1394 13:14
روسری را پس بزن تا شورش ِ بادت شوم شهر را درهم بریزم شور ِ فریادت شوم ای فدای ِ بوسه ات شیرین ِ کرمانشاهی ام! بعد ِ چندین قرن باید باز فرهادت شوم چشم ِ تریاکی تو کم بود عینک هم زدی؟! شیشه ای کردی مرا تا خوب معتادت شوم تیز کن چاقوی ِ زن/جانی خود را بیشتر اخم کن تا کشته ی ِ ابروی جلادت شوم ترکمن بانوی ِ صحرا! اسب ِ...
-
نی نوازی استاد کسایی با کاغذ
3 اردیبهشت 1394 12:58
استاد حسن کسایی پس از ارایه توضیحاتی در خصوص پیشینه ی نی، به اجرای چند شیرین کاری می پردازند. شما میتوانید این کلیپ را هم در شکنج تماشا کنید و هم با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. دانلود نی نوازی استاد حسن کسایی با کاغذ با لینک مستقیم برای دیدن کلیپ های بیشتر اینجا را کلیک کنید.
-
دعا
3 اردیبهشت 1394 10:00
سلام سوژه نابم برای عکاسی ردیف منتخب شاعران وسواسی سلام «هوبره»ی فرشهای کرمانی ظرافت قلیانهای شاه عباسی تجسم شب باران و مخمل نوری تلاقی غزل و سنگ یشم الماسی و ذوالفنون، شب چشم تو را سه تار زده به روی جامهدران با کلید «سل لا سی» دعا، دعای همان روزگار کودکی است : خدا تُنه ته دو باله تو مال من باسی (توضیح از...
-
تو بمان...
2 اردیبهشت 1394 10:00
با منِ بیکسِ تنها شده یارا تو بمان همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان منِ بیبرگِ خزان دیده دگر رفتنیام تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان داغ و درد است همه نقش و نگارِ دل من بنگر این نقشِ به خون شسته نگارا تو بمان زین بیابان گذری نیست سواران را لیک دل ما خوش به فریبیست، غبارا تو بمان هر دم از حلقهی عشاق،...
-
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی...
1 اردیبهشت 1394 11:45
چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی بلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه از او و ما که منم تا من و شما که تویی تویی جواب سوال قدیم بود و نبود چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا که تویی به عشق معنی پیچیده داده ای و به زن قدیم...
-
میخواست بهاری بشوم باز...
31 فروردین 1394 13:44
در وا شد و پاشید نسیم هیجانش تا نبض مرا تند کند با ضربانش تقویم ورق خورد و کسی از سفر آمد تا دامنه ها برد مرا نام ونشانش پیشانی او روشنی آینه و آب بوی نفس باغچه می داد دهانش هر صبح، امید همهء چلچله ها بود گندم گندم سفرهءدستان جوانش با اینهمه انگار غمی داشت که می ریخت از زاویهء تند نگاه نگرانش یک زلزلهء سخت تکانیش...
-
بهانه
30 فروردین 1394 12:26
فضای ساکت این کوچه را بهانه گرفته دوباره آمده در این محله خانه گرفته گرفته آن طرف کوچه را برای اقامت نشسته این طرف کوچه را نشانه گرفته دوپنجره دو تماشا دو آشیانه دو عاشق دوباره کوچه تب وتاب عاشقانه گرفته نگاه من پیِ توجیه اشتباه گذشته نگاه او به منِ "دست زیر چانه" گرفته کسی که آمده اینبار تا همیشه بماند بهار...
-
حاشیه...
27 فروردین 1394 16:33
امروز پشت پنجره گلدان گذاشتم از غصه سر به نرده ی ایوان گذاشتم دست و دلم به شعر نمی رفت مدتی عکس تو را کنار قلمدان گذاشتم شعر آمد و تو آمدی و خط به خط به خط... اسم تو را نوشتم و باران گذاشتم... با طعم قهوه ای که نخوردم کنار تو بر ذهن میز خسته دو فنجان گذاشتم عطر تو را برای غم روزهای عید شال تو را برای زمستان گذاشتم از...
-
زن کامل!
26 فروردین 1394 00:31
نمی گویم همین شبهای ابرآلود برگردی تو فرصت داری اصلاً تا ابد...تا زود برگردی تو فرصت داری از هر جای این تقویم بی تاریخ بدون هیچ مرز ای عشق نامحدود برگردی تو فرصت داری ای زیباترین فردای فرداها... سحرگاهی که خواهی ماند... خواهی بود... برگردی به میعاد غزلهایی که کامل می شود با تو تو باید ای زن کامل! زن موعود! برگردی جهان...
-
زارا
23 فروردین 1394 12:36
دانلود آهنگ زیبای "زارا" از خواننده محبوب و نام آشنای کورد "مظهر خالقی" را برای شما دوستداران شعر و موسیقی سنتی ایرانی آماده کرده ایم. برای دانلود آهنگ و متن ترانه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید. دانلود تصنیف "زارا" از شکنج بروا گوزه سر شانی یارم هات له سر کانی نگاه کنید کوزه ی روی دوشش...
-
این قفس آلوده یاد آسمان افتاده است...
22 فروردین 1394 18:35
این قفس آلوده یاد آسمان افتاده است فیل غمگینی که بی هندوستان افتاده است ناخدا هرکس که باشد چاره جز تسلیم نیست با چنین بادی که در این بادبان افتاده است دوستت دارم ولی پرهیز دارم میکنم آتشی هستم که خاکستر بر آن افتاده است عشق تو شیرین ولی در پیش چشمم سالهاست زندگی یک چای سرد از دهان افتاده است عاشقت هستم نمی ترسم بگویم...
-
مادرم شاعر نیست...
19 فروردین 1394 15:41
مادرم شاعر نیست در عوض نصف غزل های جهان را گفته! شعر را می فهمد مادرم قافیه ی لبخند است وزنِ احساس ردیفِ بودن مادرم مثنوی معنوی است حافظ و سعدی و خیّام و نظامی اصلاً... مادرم شعرترین منزوی است! من رباعی هستم خواهرانم غزل اند پدرم شعر سپید... صبح، بیدل داریم با کمی نان و پنیر ظهر سهراب و عطر ریحان شب رهی یا قیصر مادرم...
-
روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود
17 فروردین 1394 21:56
روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود نم نم و با ناز هی دارد عقب تر می رود! دست نامریی باد و دسته های تار مو وای این نامرد با آنها چه بد ور می رود می زنی لبخند و بیش از پیش خوشگل می شوی اختیار این دلم از دست من در می رود واژه های شعر من کم کم سبک تر می شوند این غزل دارد بـه سمت سبک دیگر می رود! پا شدی.... انگار بر پا شد...
-
منو تو اهل بهشتیم...
17 فروردین 1394 19:02
فضای خانه که از خندههای ما گرم است چه عاشقانه نفس میکشم!، هوا گرم است دوباره «دیدهامت»، زُل بزن به چشمانی که از حرارتِ «من دیدهام ترا» گرم است بگو دومرتبه این را که: «دوستت دارم» دلم هنوز به این جملهی شما گرم است بیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است من و تو اهل بهشتیم اگرچه میگویند...
-
غزلی زیبا از مجموعه ( جنگ میان ما دو نفر کشته می دهد)
16 فروردین 1394 18:19
به جای این که در شب¬های من خورشید بگذارید فقط مرزی میانِ باور و تردید بگذارید همیشه باد در سر دارم و همزاد مجنونم به جای باد در «فرهنگِ عاشق» بید بگذارید همین که عشق من شد سکّه ی یک پولِ این مردم مرا بر سفره های هفت سینِ عید بگذارید! خیالی نیست، دیگر دردهایم را نمی گویم به روی دردهای کهنه ام تشدید بگذارید ببخشیدم!برای...
-
از ســــــــردی مهــــــــر تو بیـــــــزارم...
15 فروردین 1394 20:04
مشـــــــتاق فصـــــــل آخــــــرم امـــا از ســــــــردی مهــــــــر تو بیـــــــزارم تــــا زنـــده ام امــــــــا غــــــــــرورم را از زیــر کفـــــشـت بــــر نمــــی دارم! ســـــردی احساس تـــو در ذهنـــــــم یعنـــــی همــــــه تعبـــــــیرهــای درد معشـــــــوقه ی نامهــــــربــان یعنـی اوج هجـــــــوم غصــــه...
-
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
14 فروردین 1394 18:14
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟ تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟ مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟ مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! در دل من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟...
-
پدر عشق بسوزد... به تو باور دارد...
4 فروردین 1394 18:14
بی سبب نیست زمین سینه ی پر پر دارد به خدا چشم تو یک فاجعه در بر دارد با نسیم سحری شعله نکش می ترسم کلبه ی حوصله ی شهر ترک بردارد گر چه از بودن با تو تن من می لرزد فکر تو خواب و خیالی ست که در سر دارد بوی خوش می وزد از سینه ی عطرآگینت دل من میل به دروازه ی قمصر دارد یا به آتش بکش و یا به دلم راه بده کوچه ی چشم تو یک...
-
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
1 فروردین 1394 11:52
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گردی به دامانی نمی بینم به غواصان بگو کافیست هرچه بی سبب گشتند در این دریای طوفان دیده مرجانی نمی بینم چه بر ما رفته است؟ ای عمر! ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم زمین...
-
آی بیا که نوروزه...
29 اسفند 1393 09:48
ضمن عرض تبریک سال نو، ترانه بسیار زیبای "نوروز" با صدای سیما بینا را برای شما عزیزان آماده کرده ایم که می توانید این کلیپ تصویری زیبا را در شکنج مشاهده نمایید یا به صورت مستقیم دانلود نمایید. تیم نویسندگان شکنج آرزوی سالی سرشار از نشاط و شادی و بهروزی را برای شما همراهان گرامی دارند. لینک دانلود مستقیم در...
-
خمُش باش
26 اسفند 1393 18:48
امروز، کلیپ تصویری اثر جدید همایون شجریان با نام "خمش باش" از آلبوم "مستور و مست" را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. شعر: مولانا - خواننده: همایون شجریان - آهنگساز: ژانو باغومیان کارگردان ویدئو کلیپ: فردین صاحب الزمانی - بازیگر: مهتاب کرامتی شما همراهان گرامی میتوانید این کلیپ تصویری زیبا را در...
-
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست...
24 اسفند 1393 10:43
من که در تُنگ برای تو تماشا دارم با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟ دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست به زبان آورم آن را که تمنا دارم چیستم؟! خاطره زخم فراموش شده لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟ چیزی از عمر نمانده است، ولی می خواهم خانه ای را که فرو...
-
حرفها دارم اما ... بزنم یا نزنم؟...
23 اسفند 1393 15:00
ادامه این غزل زیبا از قیصر امین پور را در ادامه مطلب بخوانید. حرفها دارم اما ... بزنم یا نزنم؟ با توام، با تو خدا را! بزنم یا نزنم؟ همه حرف دلم با تو همین است که دوست... چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟ عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟ گفته بودم که به دریا نزنم دل اما کو دلی تا که به...
-
مستور و مست
21 اسفند 1393 19:41
امروز آهنگ زیبای "مستور و مست" از آلبوم تازه منتشر شده همایون شجریان به همین نام را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. شعر: حافظ _ آهنگساز: ژانو باغومیان _ خواننده: همایون شجریان این اثر جهت معرفی آلبوم قرار داده می شود. لطفاً برای حمایت از صاحبان اثر، آلبوم ارجینال را از فروشگاه های معتبر تهیه نمایید. لینک...
-
تنها تر از شمع...
21 اسفند 1393 15:32
تنها تر از شمعی که از کبریت می ترسد غمگین تر از دزدی که از دیوار افتاده بی اعتنا پاکت کنند از زندگی ، مثل ِ خاکستر سردی که از سیگار افتاده .. بی تو دلم می افتد از من ... باز می خشکد مثل کلاغی مرده که از سیم می افتد این روزها هر بار که یاد تو می افتم یک خطّ دیگر روی پیشانیم می افتد ... می خواهی از من رو بگیری ، دورتر...
-
به جرم اینکه دلم آه هست و آهن نیست
19 اسفند 1393 17:54
به جرم اینکه دلم آه هست و آهن نیست کسی به جز تو در این روزگار با من نیست نه یک ــ نه ده ــ که تو را صد هزار بافه ی مو دریغ از این که مرا صد هزار گردن نیست تو را چنان که تویی هیچ شاعری نسرود « زنی چنین که تویی جز تو هیچ کس زن نیست» (مخاطبان عزیز! این زنی که می شنوید فرشته ای است که البته پاک دامن نیست که دست هر کس و نا...