سفر بخیر!

امشب که می روی، سحرِ من! سفر بخیر...

عشقِ بدون همسفر من! سفر بخیر!

حس می کنم جهان تهِ آب است بعد از این

در پشت چشمهای تر من: سفر بخیر!

من مرده ام...ببین شده دریای آسمان 

یک سنگ قبر روی سر من سفر بخیر!

در ایستگاه دست تکان می دهد هنوز

روحِ همیشه در به در من، سفر بخیر!

حتماً بدم که از گل خود دور می شوم

اما تو خوبی از نظر من - سفر بخیر!

اشیاء خانه در نظرم شعله می کشند

آتش گرفته دور و بر من سفر بخیر! 

 

باید دوباره پر زد از این آشیان ولی

آتش گرفته بال و پر من سفر بخیر!

: سنگین نبود این چمدان تو مهربان...

نگذار بشکند کمر من...سفر بخیر...

قلبِ تو روی پوستِ دستم بزرگ شد

تیرش گذشت از جگر من ...سفر بخیر

دارد جهان در آینه ام نصف می شود

ای نیمۀ بزرگتر من! سفر بخیر!

پشت کدام آینه ای ای پری؟ مگر

قایم شدی به پشت سر من؟- سفر بخیر!

یک روز می رسد که خودت گریه می کنی

بعد از شنیدن خبر من... سفر بخیر!

من عاشقم چه جای شکایت؟ اگر نبود-

دنیا مطابق نظر من سفر بخیر!

حتی اگر بدون تو...من دوست دارمت

بانوی عشق بی اگر من! سفر بخیر!

هرگز نخواستم گل یک زخم بشکفد

بر ساقۀ تو از تبر من، سفربخیر!

قلبم قناری غم عشق تو شد نخواه

زندان من شود هنر من سفر بخیر!

ای مهربانترین غزلم: دوست دارمت!

این هم پیام مختصر من: سفر بخیر!

شاید همین دقیقه به منزل رسیده ای

شاید تمام شد سفر من... سفر بخیر!

گفتی رسیده وقت سفر دیرشد نمان

اصلاً نباش منتظر من سفر بخیر...

اصلاً بمیری ای شب رفتن! سفر بخیر!

این هم ردیف زندگی من: سفر بخیر!

غمگین نباشی ای گل سرخ نجیب من

پیوندِ پاک مریم و سوسن! سفر بخیر!

غمگین نباش گریۀ من آب و روشنی ست

ای تا همیشه راه تو روشن! سفر بخیر!

این خانه نیست جای نشستن که خالی است

جای تو در اتاق نشیمن سفر بخیر...

فنجان قهوه کج شده... گل گریه می کند

بانوی چشم قهوه ای من! سفر بخیر!

در خانه باد و برف می آید تمام شب

با رفتن تو از در و روزن...سفر بخیر!

قلبم دریده دکمۀ پیراهنم که نه...

: خانم کجاست آن نخ و سوزن؟ سفر بخیر!

قلب منی در آمده از پشتِ سینه ام!

جان منی جدا شده از تن سفر بخیر!

در گریه زیرِ آب سرم را فشرده ام

: قصد تو چیست در سرم ای زن؟ سفر بخیر!

: قصد تو چیست در سرم اینجا چه می کنی؟

بیرون شو از شقیقه ام ای من! سفر بخیر!

بیرون شو از شقیقه ام اما نه ...باز گرد!

من مرده ام فقط تویی اصلاً...سفر بخیر...

جان من و تمام غزلهای ناتمام!

ای لحظۀ قشنگ سرودن! سفر بخیر...


محمّدسعیدمیرزائی

1393/10/15


نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه 12 مرداد 1394 ساعت 09:57 ب.ظ

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد