حاشیه...


امروز پشت پنجره گلدان گذاشتم
از غصه سر به نرده ی ایوان گذاشتم

دست و دلم به شعر نمی رفت مدتی
عکس تو را کنار قلمدان گذاشتم

شعر آمد و تو آمدی و خط به خط به خط...
اسم تو را نوشتم و باران گذاشتم...

  

با طعم قهوه ای که نخوردم کنار تو
بر ذهن میز خسته دو فنجان گذاشتم

عطر تو را برای غم روزهای عید
شال تو را برای زمستان گذاشتم

از گریه خیس و خالی ام امشب که نیستی
چتر تو را کنار خیابان گذاشتم

عشقت مرا به حاشیه رانده ست از خودم
اینگونه شد که سر به بیابان گذاشتم...!

اصغر معاذی

نظرات 2 + ارسال نظر
امینی 27 فروردین 1394 ساعت 04:40 ب.ظ http://etrat93.blogsky.com/

سلام مطلبتون فوق العاده بود

درود برشما همراه گرامی شکنج.

ثامن 27 فروردین 1394 ساعت 04:43 ب.ظ

با عرض سلام و خسته نباشید . ممنون از این همه شعر زیبا و تازه .
ایا رادیو شکنج غیر فعال شده؟؟

درود بر شما همراه گرامی
به دلیل پاره ای مشکلات چند روزی نتونستیم در خدمت همراهان خوبمون باشیم. الان دوباره راه اندازی شده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد