-
خون من ضامن دیدار تو شاید بشود ...
11 اسفند 1392 16:07
بیستون هیچ، دماوند اگر سد بشود چشم تو قسمت من بوده و باید بشود زدهام زیر غزل، حال و هوایم ابریست هیچکس مانع این بغض نباید بشود بی گلایل به در خانهتان آمدهام نکند در نظر اهل محل بد بشود ؟ تُف به این مرگ که پیشانی ما را خط زد ناگهان آمد تا اسم تو ابجد بشود ناگهان آمد و زد، آمد و کشت، آمد و برد - او فقط آمده بود از...
-
دل تنگ
11 اسفند 1392 15:30
سر خود را مزن اینگونه به سنگ، دلِ دیوانهی تنها، دل تنگ!! منشین در پس این بهت گران مَدَران جامهی جان را، مَدَران!! مکن ای خسته در این بغض درنگ.. دلِ دیوانهی تنها، دل تنگ! پیش این سنگدلان، قدر دل و سنگ یکی ست قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکیست دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یارترین؛ سینه را ساختی از عشقش سرشارترین......
-
"رفیق قدیمی"
10 اسفند 1392 23:16
به رفتن تو سفر نه ، فرار میگویند به این طریقه ی بازی قمار میگویند به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته " نگار " میگویند اگرچه در پی آهو دویده ام چون شیر به من اهالی جنگل ، شکار میگویند مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند کنار گل مگر از حسن ِ خار میگویند؟ تو رفته ای و نشستم کنار این همدم به این رفیق قدیمی...
-
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم
10 اسفند 1392 23:00
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام بنشین تماشایت کنم الماس اشک شوق را تاجی به گیسویت نهم گل های باغ شعر را زیب سرا پایت کنم بنشین که من با هر نظر با چشم دل با چشم سر هر لحظه خود را مست تر از روی زیبایت کنم بنشینم و بنشانمت آنسان که خواهم خوانمت وین جان بر لب مانده را مهمان لبهایت کنم بوسم تو...
-
عشق هرجا برسد بذر جنون می کارد
8 اسفند 1392 23:10
فکر یک خنده ی بی دلهره در سر دارد این غزل های پر از گریه اگر بگذارد! خسته ام خسته از این حادثه هایی که هنوز... دارد از هرطرفی بر سرمان می بارد! ترسم این است که این غصه خدایم بشود کاش دست از سر ایمان ِ دلم بردارد شهر، تاریک – تبر، تیز و در بتکده باز دیگر این قصه فقط دست تورا کم دارد... بیت های غزلم هم به شمارش افتاد پس...
-
چشمهای آبی تو را سیاه میکشم...
7 اسفند 1392 23:48
رو بروی من نشستهای و آه میکشم روی لحظههای عاشقم نگاه میکشم لرزشی گرفته ذوقم از تموّج نگاه هی مرتّب اشتباه اشتباه میکشم خندهام گرفته از خودم که چند مرتبه چشمهای آبی تو را سیاه میکشم تو به هیچکس شبیه نیستی؟ به هیچکس؟ یا که من فقط نشستهام گناه میکشم بعد ناگهان ستارهای که پاک میشود دست میبرم به آسمان و ماه...
-
دختر ِ خورشید
6 اسفند 1392 22:37
در نهفت ِ پرده ی شب دختر ِ خورشید نرم می بافد دامن ِ رقاصه ی صبح ِ طلایی را وز نهانگاه ِ سیاه ِ خویش می سراید مرغ ِ مرگ اندیش : - " چهره پرداز ِ سحر مرده ست ! چشمه ی خورشید افسرده ست ! " می دواند در رگ ِ شب خون ِ سرد ِ این فریب ِ شوم وز نهفت ِ پرده ی شب دختر ِ خورشید همچنان آهسته می بافد دامن ِ رقاصه ی صبح ِ...
-
سحرم دولت بیدار به بالین آمد...
6 اسفند 1392 10:00
سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد ناله فریادرس عاشق مسکین آمد مرغ دل باز هوادار کمان ابرویست ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد ساقیا می...
-
گلهای تازه برنامه شماره 106
6 اسفند 1392 10:00
این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، فرهنگ شریف، پرویز یاحقی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در ماهور اجرا شده است. غزل از حافظ. گوینده فخری نیکزاد. صدابردار حسن عسگری. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی...
-
دامان تو روزی که رها کردم و رفتم
5 اسفند 1392 22:32
دامان تو ، روزی که رها کردم و رفتم هنگامه ای از گریه به پا کردم و رفتم از دست تو رفتم ولی از چشم گهربار دردانه به پای تو رها کردم و رفتم بشکاف سر کوی خود و پاره ی دل بین گر نیستی آگه که چه ها کردم و رفتم رفتم ، ولی از گلشن رویت دم آخر خرم دل غمگین به صفا کردم و رفتم یاد آر ز بی مهری خود ، گر که ندانی آهنگ فراق تو چرا...
-
جادوی سکوت
5 اسفند 1392 18:56
من سکوت خویش را گم کرده ام ! لاجرم در این هیاهو گم شدم من که خود افسانه می پرداختم عاقبت افسانه مردم شدم ! ای سکوت ای مادر فریادها ساز جانم ازتو پر آوازه بود تا در آغوش تو راهی داشتم چون شراب کهنه شعرم تازه بود. در پناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها من ندیدم خوشتر از جادوی تو ای سکوت ای مادر فریادها! گم...
-
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم...
5 اسفند 1392 10:00
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه، به بوی موی تو باشم ** حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم...
-
گلهای تازه برنامه شماره 97
5 اسفند 1392 10:00
این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در دستگاه سه گاه اجرا شده است. غزل از سعدی. گوینده فخری نیکزاد. صدابردار محمد جهانفر. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی...
-
سرو و بید
4 اسفند 1392 23:39
سروی و بیدی این ترانه را با صدای بانو مرضیه در اینجا بشنوید بر لب جویی گرم سخن بودند بی خبر از خود هر چه تو گویی چون دل من بودند سرو دل آرا مست و طرب زا بر سر ناز آمد بید کهن را دید و بگفتا کز تو چه باز آمد من که تو بینی سر کش و سبزم شاهد گلشن ایجادم مست غرورم و آزادم من کرده به قامت شور قیامت پیکر خرم و آزادم غرق...
-
تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!
4 اسفند 1392 19:25
تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق! که نامی خوشتر از اینت ندانم وگر- هر لحظه- رنگی تازه گیری به غیر از زهر شیرنت نخوانم تو زهری، زهر گرم سینه سوزی تو شیرینی، که شور هستی از توست شراب جان خورشیدی که جان را نشاط ازتو، غم از تو ، مستی از توست به آسانی مرا از من ربودی درون کوره غم آزمودی دلت آخر به سرگردانی ام سوخت نگاهم را...
-
ترانه سرو و بید
4 اسفند 1392 14:23
تصنیف زیبای "سرو و بید" با شعر معینی کرمانشاهی و آهنگ پرویز یاحقی و صدای بانو مرضیه (در مذمّت خودپسندی) این تصنیف زیبا را می توانید در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. متن ترانه را در اینجا بخوانید دانلود مستقیم تصنیف "سرو و بید" با صدای بانو مرضیه با لینک مستقیم از...
-
گاهی غزلم! گم شدن رخش بهانست
3 اسفند 1392 21:50
ای دلبریت دلــهره ی حضرت آدم پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم پلکـــی بزن از پلک تو الهـــــام بگیرم تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم هر مــــاه ته چا نشد حضرت یوسف هر باکره ای هم نشود حضرت مریم گاهی غزلم! گم شدن رخش بهانست تهمیــنه شـود همدم تنهایــــی رستم تهمینه شود بستر لالایی سهراب تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم...
-
چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم
2 اسفند 1392 10:51
چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم لختی حریف لحظه های غربتت باشم ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم تاب آوری تا آسمان روی دوشت را من هم ستونی در کنار قامتت باشم از گوشه ای راهی نشان من بده ، بگذر تا رخنه ای در قلعه بند فترتت باشم سنگی شوم در برکه ی آرام اندوهت با شعله واری در خمود خلوتت...
-
دلیل نیامدنت!!!
1 اسفند 1392 23:50
1- دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛ یا نمی خواهی ام، یا... یا ابوالفضل! یعنی نمی خواهی ام؟! 2- مسیر طول و درازی ست اندیشیدن به تو. سالها طول میکشد خاطراتت را قدم بزنم و دوباره لبخندهایت را با دل سیر بدوم. آه، ای زیبا! کاش میشد نبودنت را میانبر زد! 3- میدانید چیست؟ بعضی وقتها نباید شعر را کامل نوشت. بلکه...
-
گلهای تازه برنامه شماره 87
1 اسفند 1392 23:06
این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، لطف اله مجد، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و امیر ناصر افتتاح در بیات اصفهان اجرا شده است. غزلها از حافظ. گوینده، فخری نیکزاد. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش دهید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری اندکی شکیبا...
-
غیر تو برای هیچکس غزل نخوانده ام
30 بهمن 1392 22:48
گر چه خویش را به هر چه خواستم رسانده ام عشق من ! قبول کن هنوز بی تو مانده ام تو : نهایت تمام قله های دوردست من : کسیکه عشق را به قله ها رسانده ام هر شب از هزار و یک شبی که با تو بوده ام دامنی ستاره پیش پای تو فشانده ام گرچه من سرم برای عشق درد می کند با وجود این , تو را به دردسر کشانده ام دامن تمام ابرهای دوردست را با...
-
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
30 بهمن 1392 17:15
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟ ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را ؟ بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم ببوسم آن سر و چشمان دل ربای تو را ز بعد این همه تلخی که می کشد دل من ببوسم آن لب شیرین جان فزای تو را کِی ام مجال کنار تو دست خواهد داد که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را مباد روزی چشم من ای چراغ امید که خالی از تو...
-
موهای تو ...
30 بهمن 1392 00:42
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را...
-
گلهای تازه برنامه شماره 75
29 بهمن 1392 22:26
این برنامه با همکاری سیاوش، حبیب اله بدیعی، جلیل شهناز و جهانگیر ملک در افشاری اجرا شده است. شعر از مولوی گوینده: فخری نیکزاد صدابردار: محمد جهانفر شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش دهید و یا در ادامه مطلب با لینک مستقیم دانلود نمایید. یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری اندکی شکیبا باشید. دانلود گلهای...
-
موج
29 بهمن 1392 15:59
شناور سوی ساحل های ناپیدا دو موج رهگذر بودیم دو موج همسفر بودیم گریز ما نیاز ما نشیب ما فراز ما شتاب شاد ما با هم تلاش پیک ما توام چه جنبش ها که ما را بود روی پرده دریا شبی در گردبادی تند روی قله خیزاب رها شد او ز آغوشم جدا ماندم ز دامانش گسست و ریخت مروارید بی پیوند مان بر آب از آن پس در پی همزاد ناپیدا بر این دریای...
-
هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب!
28 بهمن 1392 22:43
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب دل دهـــد تاوان اگـر تن ناتـوان است ای پــــری پیل مــاه و ســال را پهـــلو نمـــی کـــردم تهـــی با غمت پهلو زدم، غم پهــلوان است ای پــــری هر کتاب تازه ای کـــــــز ناز داری خـــود بخــــوان من حریفی...
-
بدبخت من ، فلک زده من ، بد بیار من...
28 بهمن 1392 15:58
هر بار خواست چای بریزد نمانده ای رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار با واسطه سلام برایش رسانده ای حالا صدای او به خودش هم نمی رسد از بس که بغض توی گلویش چپانده ای دیدم دوباره شهر پر از جوجه فنچ هاست گفتند باز روسری ات را تکانده ای می رقصی و برایت مهم نیست مرگشان مشتی نهنگ را که به...
-
صبحدم
28 بهمن 1392 15:36
ترانه بسیار زیبای "صبحدم" با صدای بانو مرضیه ترانه سرا: "ابولقاسم حالت" ، آهنگساز: "عبداله جهان پناه" شما می توانید این ترانه بسیار زیبا را در شکنج گوش کنید و یا به صورت مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. لینک دانلود و متن شعر در ادامه مطلب دانلود مستقیم ترانه "صبحدم" با صدای...
-
"گاهی فقط سکوت"
27 بهمن 1392 23:09
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست جای گلایه نیست! که این رسم دلبری ست هر کس گذشت از نظرت، در دلت نشست تنها گناهِ آینه ها زود باوری ست مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است سهم برابر همگان، نابرابری ست دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب، هرچه کنی ذره پروری ست! ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری...
-
به جز ندیدنِ رویِ تو٬ انتخابی نیست
27 بهمن 1392 23:02
به آب و رنگِ خیال تو، رنگ و آبی نیست به مهربانی دستِ تو٬ آفتابی نیست ز یُمن نِشوه یک غمزه تو تا دم مرگ مرا به سر٬ هوس مستی از شرابی نیست چه پرسم از تو٬ که می دانم از هجوم حیا سپندِ قهر تو را٬ آتش جوابی نیست ز بیم آنکه خیالِ تو٬ بگذرد ناگاه به خواب رفت مرا چشم٬ و رنگِ خوابی نیست دو چشم و این همه رنگِ خمار؟ آینه را به...