دامان تو روزی که رها کردم و رفتم

دامان تو ، روزی که رها کردم و رفتم
هنگامه ای از گریه به پا کردم و رفتم
از دست تو رفتم ولی از چشم گهربار
دردانه به پای تو رها کردم و رفتم
بشکاف سر کوی خود و پاره ی دل بین
گر نیستی آگه که چه ها کردم و رفتم  
رفتم ، ولی از گلشن رویت دم آخر
خرم دل غمگین به صفا کردم و رفتم
یاد آر ز بی مهری خود ، گر که ندانی
آهنگ فراق تو چرا کردم و رفتم
گفتم نروم تا نشوی دشمن جانم
بر عهد خود ای دوست ! وفا کردم و رفتم
رسوا شدم از عشق و ترا در همه ی شهر
چون ماه نو ، انگشت نما کردم و رفتم
( گلشن ) اثر از خویش به هجر تو نبیند
جان را به رهت چونکه فدا کردم و رفتم 

*گلشن کردستانی*
نظرات 1 + ارسال نظر
علی 6 اسفند 1392 ساعت 10:33 ق.ظ http://taziyane2.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی دارین
ممنون میشم منو لینک کنین وبگین که به چه اسمی لینکتون بکنم

http://taziyane2.blogsky.com/

درود بر شما دوست گرامی و همراه ارجمند شکنج
لینک شدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد