پسـر نوحــم و قربانـی طوفـــان خودم
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم
شانه ام ریخته بر موی پریشان ِ خودم!
۱
پر شدم از نیمه ای که پر نباید می شدم
در صدف های حماقت دُر نباید می شدم
من برای سفره ی بی رنگ و بوی خانه ام
نان اگرچه نیستم آجر نباید می شدم
نیمه ی لیوان من پر هست آه اما چه سود
پر شدم از نیمه ای که پر نباید می شدم
ادامه مطلب ...