-
مرد میدان
12 شهریور 1394 16:29
مرد میدان نیستی! یا پشت سنگر را بگیر؛ یا جلوی جنگهای نابرابر را بگیر! پایه ی دیوار قلعه قدر کافی محکم است! ول کن آن دیوار را و پشت این در را بگیر ! یا که هنگام رجزخوانی دشمن، دست کم - گوش این سربازهای زودباور را بگیر! مرد دریا نیستی٬ سکان نمیدانی که چیست! ارزنی همت کن و از آب لنگر را بگیر! چون از ادراک ظرایف عقل کودن...
-
دوش کجا بوده ای؟
10 شهریور 1394 11:09
تصنیف بسیار زیبا و ماندگار "جان جهان" از اساتید جاودانه ی موسیقی ایران زمین، شجریان و مشکاتیان تقدیم حضور شما سروران و همراهان گرامی می گردد. غزل این تصنیف از مولانا بوده که با آهنگسازی زنده یاد پرویز مشکاتیان و با صدای آسمانی استاد محمدرضا شجریان اجرا شده است. شما می توانید این آهنگ را هم در شکنج گوش کنید و...
-
بیستون
6 شهریور 1394 10:07
بیستون! دارم به شهر عشق،تنها می روم رود هستم ،بی کس و غمگین به دریا می روم زائـــرم.. امشب کنارت استراحت می کنم حرف ها دارم بگویم ،بعد از اینجا می روم در دلم ته مانده های زندگی جان داده است بی خود از خویشم به دنبال مسیحا می روم بیستون گویا دلت بسیار تنگ مشهدست فکرهایت را بکن من صبح ِ فردا می روم وحشت از کابوس دیدن...
-
یا ایها الغریب...
3 شهریور 1394 16:53
سوت قطار، غسل زیارت، دم اذان چشمی که باز خیره شده سوی آسمان یا ایها الغریب منم آن مسافر دلتنگ و بی قرار...پر از دردِ بی نشان باب الجواد، بارش باران، اذان صبح نقاره خانه، صحن گهرشاد، سایـبان آری منم، شکسته پر و بال.. آمدم سلطان کبریای کرم...غوث...الامان محتاج یک نگاه، گرفتار، بی کسم مگذار تا که رو بزنم پیش این و آن پر...
-
این همه تو!!!
1 شهریور 1394 00:02
بی تو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو هر که و هرکس همه تو، این همه تو، آن همه تو من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم رمز میستان همه تو راز نیستان...
-
تو هم قرار منی هم تو بیقــــرار منی...
28 مرداد 1394 16:25
خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار منی تو هم قرار منی هم تو بیقــــرار منی گذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوز بیا ورق بزن این فصــــل را، بهـــــار منی به روزهای جدایی دو حالت است فقط در انتظار تـــــــواَم یا در انتظـــار منی “خوش است خلوت اگر یار یار من باشد” خوش است چون که شب و روز در کنار منی بمان که عشق به حالِ من...
-
بجای تو خودم از تو برایم شعر می خوانم...
26 مرداد 1394 16:34
دچارم کن به چوب دار رویت را مگیرازمن بده بر بادم اما عطر و بویت را مگیرازمن کمان بردار صیدم کن به اخمت راضی ام اما دمی دیوانه بازی های خویت را مگیرازمن خرابم کرده ای از اعتبار افتاده ام، باشد خرابم کن خراب و آبرویت را مگیرازمن بجای تو خودم از تو برایم شعر می خوانم جنون عاشقی ِ گفتگویت را مگیرازمن نمی یابم خودم را در...
-
تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست...
21 مرداد 1394 16:13
تو آسمانی ومن ریشه در زمین دارم همیشه فاصله ای هست-داد ازاین دارم قبول کن که گذشته ست کار من از اشک که سال هاست به تنهایی ام یقین دارم تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست مرا ببخش اگر چشم نکته بین دارم بخوان و پاک کن واسم خویش را بنویس به دفتر غزلم هرچه نقطه چین دارم کسی هنوز عیار ترا نفهمیده ست منم که از تو به اشعار خود...
-
مژده
20 مرداد 1394 20:50
فکر کنم وقتشه به دهه 30 هم سری بزنیم. سالهایی که آهنگسازهایی مثل استاد حسین یاحقی (دایی پرویز یاحقی) و خوانندگانی مثل زنده یاد منوچهر همایون پور اجراهایی بسیار شورانگیز داشتند. یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار تاریخ موسیقی ایران، آلبوم "دیروزی ها" با آهنگسازی استاد حسین یاحقی و خوانندگی منوچهر همایون پور...
-
بی هوا قلب مرا دزدید و رفت....
17 مرداد 1394 16:27
روز اول بی هوا قلب مرا دزدید و رفت روز دوم آمد و اسم مرا پرسید و رفت روز سوم آخ، خالی هم کنار لب گذاشت دانۀ دیوانگی را در دلم پاشید و رفت روز چارم دانهاش گل داد و او با زیرکی آن غزل را از لبم نه، از نگاهم چید و رفت با لباس قهوهای آن روز فالم را گرفت خویش را در چشمهای بیقرارم دید و رفت فیل را هم این بلا از پا...
-
کسی می آید از آن دورها
14 مرداد 1394 12:45
کماکان تکیه بر تأویل برخی فال ھا سخت است نتیجه گیری از کف بینی رمال ھا سخت است کسی می آید از آن دورھا -اسفار می گوید- ولی فائق شدن بر لشکر دجال ھا سخت است تو دیدی سادہ ایم و آسمان را بارمان کردی تحمل کردن این بار بر حمال ھا سخت است "در این جا چار زندان است" شاید بیشتر حتا عبور از میله ھای نحس با این بال ھا...
-
سفر ادامهی من بود یا ادامهی تو؟!
14 مرداد 1394 12:37
کدام عطر رسیده مگر به شامهی تو که لحن مرثیه دارد خطوط نامهی تو؟ تو پرچم وطنم بودهای، نخواستهام -در این مسیر چهل ساله- جز اقامهی تو اگر به خون دل و اشک چشم، ریخته ام دوات تازه برای بقای خامهی تو ولی تو در وسط راه جا زدی، دیدی کشیده شد به کجاها مرامنامهی تو؟ به مرگ و میر درختان شهر برگشتم به شهر سوختهای خالی...
-
گرمی دست تو میزان دمای عشق بود...
11 مرداد 1394 16:18
کاشکی آسان شود با رفتن من مشکلت گوشه ای پهلو بگیرد قایق بی ساحلت آه ای دل هیچ بار این گونه سنگینی نداشت بار این رنج گران بر شانه های کاهلت تو تمام هستیت را ریختی در پای عشق در نظر اما نیامد هستی ناقابلت اشکهایت را کسی از پشت لبخندت ندید بی خبر بودند و غافل از غم ناغافلت ماندن و افسردن و در خویشتن تنها شدن حاصلی جز این...
-
تنهایی لیلا - علیرضا قربانی
8 مرداد 1394 22:47
تقدیمی مجلّه شعر و موسیقی ایرانی شکنج به همراهان گرامی آهنگ تیتراژ پایانی "تنهایی لیلا" با صدای علیرضا قربانی، آهنگسازی کارن همایونفر بر روی شعر زیبای زنده یاد حسین منزوی که میتوانید گوش کنید و یا دانلود نمایید. دانلود و متن ترانه در ادامه مطلب بی تو به سامان نرسم ای سر و سامان همه تو ای به تو زنده همه من ای...
-
پروانه را چه کردی؟
8 مرداد 1394 08:30
دیدار ماه رویت، خواب و خیال باشد آنقدر رفته ای که، دیدن محال باشد ای کاش باخیالت، شبها زَنَد سپیده رویای تو چه کرده،شب در زوال باشد قرص قمر توهستی، یا اینکه یک ستاره شاید چو ابروانت، مویت هلال باشد بادست خود کشیدم،چشمان تو به قلبم لمسِ خیال چشمت، دیگر حلال باشد ای کاش پشت دریا، شهری پُر از تو باشد آنجا که ساحل او، آبش...
-
دزدی
7 مرداد 1394 16:09
این شعر طنز زیبا از محمد رضا ترکی ، تقدیم به شما همراهان گرامی شکنج-مجله شعر و موسیقی ایرانی ابیات سرودهّ مرا پس بدهید مضمون ربودهّ مرا پس بدهید هر واژهّ آن پاره ای از جسم من است لطفا دل و رودهّ مرا پس بدهید! *** دستی به تطاولی گشودیم که چه؟! مضمونی از این وآن ربودیم که چه؟! یک عمر بدون اینکه شاعر باشیم بیش از همه...
-
فلامینگو و موسیقی سنتی
4 مرداد 1394 13:30
کلیپی زیبا و البته قدیمی از اجرای تلفیقی موسیقی سنتی و فلامینگوی محمد معتمدی را برای شما همراهان گرامی تدارک دیده ایم. امید است که بپسندید. برای دانلود این اثر زیبا به ادامه مطلب مراجعه نمایید. دانلود موسیقی تلفیقی فلامینگو و سنتی محمد معتمدی پیشنهاد ویژه: از شکنج تصویری بازدید نمایید
-
تو دیگر خوب نخواهی شد
4 مرداد 1394 08:40
تا آخر عمر درگیر من خواهی بود و تظاهر می کنی که نیستی مقایسه تو را از پا در خواهد آورد من می دانم به کجای قلبت شلیک کرده ام تو دیگر خوب نخواهی شد افشین یداللهی
-
راستی یادت هست....
3 مرداد 1394 19:25
راستی یادت هست روز اول که مرا، مست کردی با شعر، تو چه شعری خواندی؟؟ من که از شعر فقط لحن تو در یادم هست لهجه زیبایت، عاشقی نفست نه کلامی نه وزنی نه یک قافیه اش نیست در خاطر من فقط انگار تو را، من شنیدم آنروز شعر می خواندی تو، دل من گوش نمود ناز می کردی تو، خنده می کرد دلم موی تو می رقصید، تاب می خورد دلم ، نفست می...
-
گل پونه ها
3 مرداد 1394 08:30
شعر " گل پونه ها " سروده ی بسیار زیبای خانم هما میرافشار که با صدای دلنشین مرحوم ایرج بسطامی اجرا شده را تقدیم حضورشما همراهان گرامی شکنج می کنیم. گل پونه های وحشی دشت امیدم وقت سحر شد خاموشی شب رفت فردایی دگر شد من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها حبیبم سیل غمها گل پونه ها نا مهربانی آتشم...
-
سلام شاعر!...
2 مرداد 1394 08:40
سلام شاعر! با غم تهران چه می کنی؟ در این دیار بی سر و سامان چه می کنی؟ وقتی بهار شهر شما دیدنی تر است در خطه ی همیشه زمستان چه می کنی؟ وقت قدم زدن وسط کوچه های شهر با چهره های تلخ و پریشان چه میکنی؟ در دیدن مقاومت کودکان کار با دردهای قافیه ی " نان " چه می کنی؟ وقتی کسی مُسکنِ دردت نمی شود با دردهای فاقد...
-
تک بیتی های ناب
30 تیر 1394 19:10
این تک بیت های زیبا و ناب ، تقدیم به تمامی همراهان گرامی شکنج-مجله شعر و موسیقی ایرانی. وقت سخن، نترس بگو آنچه گفتنی است شمشیر روز معرکه زشت است در نیام من گرفتار و تو در بند رضای دگران من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران دیگر ابیات را می توانید در ادامه طلب بخوانید. چــون مـن ز جــور خـویش مرنجان رقیـب را گر دشمن من است...
-
من با تو هنوز مهربانم...
29 تیر 1394 22:56
من معبد نسل بی زبانم گلدستۀ خالی از اذانم تسلیم ارادۀ زمینم محکوم شماتت زمانم در جادۀ خاکیان خاموش یک پنجره رو به آسمانم هم اشک ز دیده می چکانم هم چشم به راه کاروانم از من اگر چه دل بریدی من با تو هنوز مهربانم تو ناز بنفشه در بهاری من غربت برگ در خزانم تو بر سر عهد خود نمانی من بر سر حرف خود بمانم هر چند همیشه تو...
-
بوی نفرین....
29 تیر 1394 16:22
سعی کن پیشم نباشی، بوی نفرین می دهم بوی کینه، بوی زخمی باز و چرکین می دهم آنقدر با قرص های مختلف خوابیده ام جزء جزء ام را ببویی بوی مرفین می دهم بس که حالم از فضای بسته بر هم می خورد شیشه های آسمان را گاه پایین می دهم طالعم را زندگی در خویش پنهان کرده است خسته ام از بس که دستم را به کف بین می دهم مرگ روزی خواهد آمد......
-
هی یادش بخیر...
27 تیر 1394 14:00
قرص نانی توی گندم زار ؛ هی یادش بخیر! پا برهنه در دل نیزار ؛ هی یادش بخیر! تا پدر آید به منزل ، بر درخت گردوکان شاد و شنگل تا دم دیدار ، هی یادش بخیر! وقت بازی توی کوچه ، تا معلم می رسید می پریدم از سر دیوار ؛ هی یادش بخیر ! ” بی کلاه بیرون نرو سرد است؛ بچه با توام “ مادر بیچاره با اصرار ؛ هی یادش بخیر ! همکلاسیها...
-
در آمد پدرم!!!!!
25 تیر 1394 13:59
مثل هر شب، هوسِ عشق خودت زد به سرم چند ساعت شده از زندگیام بی خبرم این همه فاصله، ده جاده و صد ریلِ قطار بال پرواز دلم کو، که به سویت بپرم؟ . از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من!| بین این قافیهها گم شده و دربهدرم تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر این همه فاصله کوتاه شود در نظرم بسته بسته "کدوئین" خوردم...
-
کار خودم بود یا شما؟
24 تیر 1394 10:38
انگــــار دیده اند مرا باز با شما با اینکه فارغید از این حرف ها شما اندوه جاده های جهان را گریستم تا سایه ی مرا بکشانند تا شما عاشق شدیم و شهر خبر شد ولی هنوز لبخند می زنید بر ایــن ماجـــرا شما پس راست گفته اند که شبها برای ماه تعریف مـی کنید همین قصــه را شما؟ خامم... منی که پنجره ام خیس اشک شد از عشق حرف می زنم اما...
-
بی گل آرایی ذهن، نازنین، هرگز آدم ، آدم نشود.
23 تیر 1394 19:30
ذهن ما زندان است ما در آن زندانی قفل آن را بشکن در آن را بگشای و برون آی ازین دخمه ظلمانی نگشایی گل من خویش را حبس در آن خواهی کرد همدم جهل در آن خواهی شد همدم دانش و دانایی محدوده خویش و در این ویرانی همچنان تنگ نظر می مانی هر کسی در قفس ذهنی خود زندانی است ذهن بی پنجره دود آلود است ذهن بی پنجره بی فرجام است بگشاییم...
-
شب که شد،تاری بیاور؛یک بغل آواز هم...
22 تیر 1394 18:18
شب که شد،تاری بیاور؛یک بغل آواز هم شورِ تحریر"بنان" را، پنجهی"شهناز"هم شب که شد سکر تمنای تو بیرون میزند از خم سربسته ، و از شیشه های باز هم شب که شد،آوازی از دیوان شمسالدین خوشاست دست و پا یاری کند، رقصی شلنگ انداز هم بایدامشب از حصار تَنگ تهران وارهی نشئهی قونیه باشی،تشنهی شیراز هم روزهای...
-
خدای هر چه ببخشد علی بهانه اوست
18 تیر 1394 17:52
علیست مرغ حق و کعبه آشیانه اوست حریم عشق پر از دلنشین ترانه اوست پس از گذشت زمانها هنوز گوش بشر بنغمه¬های دل انگیز و عاشقانه اوست زلال چشمه زمزم کجا و اشگ علی صفای این حرم از گریة شبانه اوست علیست محرم اسرار رب بی همتا کلید دار عطابخش هر خزانة اوست بهشت ماحضر سفرة عطای علیست جحیم سوزش یک ضرب تازیانه اوست وسیلة کرم ذات...