بجای تو خودم از تو برایم شعر می خوانم...

دچارم کن به چوب دار رویت را مگیرازمن
بده بر بادم اما عطر و بویت را مگیرازمن

کمان بردار صیدم کن به اخمت راضی ام اما
دمی دیوانه بازی های خویت را مگیرازمن

خرابم کرده ای از اعتبار افتاده ام، باشد
خرابم کن خراب و آبرویت را مگیرازمن

بجای تو خودم از تو برایم شعر می خوانم
جنون عاشقی ِ گفتگویت را مگیرازمن
  
نمی یابم خودم را در دل امواج گیسویت
خوشم این، جستجوی مو به مویت را مگیرازمن

شب سر در گمی من را اسیر خویش خواهد کرد
تو در این بد بیاری کورسویت را مگیرازمن

جنون عاشقی دارد دلم را میبرد با خود
بگیر از من خودم را آرزویت را مگیرازمن

سیدمهدی نژاد هاشمی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد