گرمی دست تو میزان دمای عشق بود...

کاشکی آسان شود با رفتن من مشکلت
گوشه ای پهلو بگیرد قایق بی ساحلت
 
آه ای دل هیچ بار این گونه سنگینی نداشت
بار این رنج گران بر شانه های کاهلت
 
تو تمام هستیت را ریختی در پای عشق
در نظر اما نیامد هستی ناقابلت
 
اشکهایت را کسی از پشت لبخندت ندید
بی خبر بودند و غافل از غم ناغافلت
  
ادامه مطلب ...

دزدی

این شعر طنز زیبا از محمد رضا ترکی ، تقدیم به شما همراهان گرامی شکنج-مجله شعر و موسیقی ایرانی


ابیات سرودهّ مرا پس بدهید

مضمون ربودهّ مرا پس بدهید
هر واژهّ آن پاره ای از جسم من است
لطفا دل و رودهّ مرا پس بدهید!
*** 
ادامه مطلب ...

بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد

بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد

یا آن که گدایی محبت  شده باشد


دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک

تبدیل به غوغای حسادت شده باشد


دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟

باغی ست که آلوده به آفت شده باشد

  ادامه مطلب ...

قرار بود که از عشق نگذریم...



چو شاخه ای که امیدش به برگ و باری نیست
بهار آمده، اما مرا بهاری نیست


نوشته است: بهار است، شاخه ها سبزند ...
ولی به گفتۀ تقویم اعتباری نیست


مرا که عطر بهشت از تن تو بوییدم
به باد هرزۀ اردیبهشت کاری نیست

  ادامه مطلب ...