-
کوروس سرهنگ زاده
11 اردیبهشت 1391 12:25
کوروس سرهنگ زاده متولد ۱۳۱۶ در پاریزاز توابع شهرستان سیرجان است و دارای جنس صدایی مخملی و منحصر به فرد و حس و حال فوق العاده است.. وی تحصیلات ابتدای خود را در بم و سیرجان به پایان رساند و برای ادامه تحصیلات به کرمان و بعد به تهران امد وی در ابتدای کار سردبیری کیهان کودکان را به دست گرفت و در دیگر پستهای دولتی مانند...
-
پائولو کوئلو
1 اردیبهشت 1391 17:42
چه کسی غذای من را خورد؟ ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در آلمان هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست آلمانی است، سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند. سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد. وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست،...
-
هایکو 1
5 اسفند 1390 16:39
ماه من! نماز آیات می خوانم وقتی گرفته ای!!!
-
گاهی نمی شود
4 دی 1390 17:27
گاهی گمان نمی کنی ولی می شود... گاهی نمی شود که نمی شود!!! گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی قرعه به نام تو می شود گاهی گدایِ گدایی و بخت با تو نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود... منسوب به دکتر شریعتی
-
شعری از عبدالجبار کاکایی شاعر ایلامی
3 دی 1390 16:16
بمون ولی به خاطر غرور خسته ام برو برو ولی به خاطر دل شکسته ام بمون به موندن تو عاشقم به رفتن تو مبتلا شکسته ام ولی برو ، بریده ام ولی بیا چه گیج حرف می زنم ، چه ساده درد می کشم اسیر قهر و آشتی میون آب و آتشم چه عاشقانه زیستم چه بی صدا گریستم چه ساده با تو هستم و چه ساده بی تو نیستم تو را نفس کشیدم و به گریه با تو...
-
شاهکارهای موسیقی ایرانی
10 آذر 1390 10:47
روایت ساخت قطعه نینوا از زبان خالقش "حسین علیزاده" به همراه دانلود بخش هایی از این آلبوم خالق قطعه مشهور «نینوا» میگوید که زاده روز عاشوراست و همیشه نامش را که مادرش به همین مناسبت بر او نهاده دوست میدارد و خلق این قطعه به سالهای کودکیاش باز میگردد. محبوبیت قطعه «نینوا» در زمان انتشارش فروش بالایی را...
-
هبوط بیدلیل....
3 مرداد 1390 18:00
خستهام از این کویر، این کویر کور و پیر این هبوط بیدلیل، این سقوط ناگزیر ● آسمان بیهدف، بادهای بیطرف ابرهای سربهراه، بیدهای سر به زیر ● ای نظاره شگفت، ای نگاه ناگهان! ای هماره در نظر، ای هنوز بینظیر! ● آیه آیهات صریح، سوره سورهات فصیح! مثل خطی از هبوط، مثل سطری از کویر ● مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی امان مثل...
-
استعدادِ از دست رفته!!! شوخی با آقای افتخاری
11 اردیبهشت 1390 08:54
آن سیبیل قشنگ، آن دارای طبع بلند، آن استعدادِ از دست رفته، آن ناشر دو آلبوم در هفته، آن دارای ریشِ پورفسوری، آن در تولید کار سریع تر از پیکِ موتوری! آن استادِ تصنیف خوانی، آن یگانه پهلوانِ همه چیز خوانی، آن خواننده سریال امیر کبیر، آن رکورد دار همکاری با صغیر و کبیر، آن اسوه عَمَل و عِلم، آن دشمن ورع و حلم، آن معدنِ...
-
آزادی
7 فروردین 1390 13:06
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشکهایش را پاک میکرد و فنجانی قهوه مینوشید پیدا کرد ... در حالی که داخل آشپزخانه میشد پرسید : چی شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!...
-
مناجات کارو با خدا
29 اسفند 1389 11:48
خداوندا! اگر روزی از عرشت به زیر آیی و لباس فقر بپوشی و برای لقمه نانی غرورت را به پای نامردان بشکنی زمین و آسمانت را کفر میگویی٬ نمیگویی؟ خداوندا اگر در روز گرماگیر تابستانی تن خسته خویش را بر سایه دیواری به خاک بسپاری اندکی آنطرف تر کاخ های مرمرین بینی زمین و آسمانت را کفر می گویی٬ نمی گویی؟! خداوندا اگر با مردم...
-
برو ای دوست
29 اسفند 1389 11:34
برو ای دوست ، برو ! برو ای دختر پالان محبت بر دوش ! دیده بر دیده ی من ، مفکن و نازم مفروش .. من دگر سیرم ... سیر .. ! بخدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست ! تف بر آن دامن پستی که ترا پروردست ! کم بگو ، جاه تو کو ؟ مال تو کو ؟ برده ی زر ! کهنه رقاصه ی وحشی صفت ، زنگی خر ! گر طلا نیست مرا ، تخم طلا ! ... مردم من ! زاده...
-
رضا سقایی
24 اسفند 1389 20:24
رضا سقایی خواننده موسیقی لری ( ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ خرمآباد - ۲۷ تیر ۱۳۸۹ تهران ).وی در محله پشت بازار خرمآباد به دنیا آمد و در طول زندگی هنری خود همکاریهای خوبی با علی اکبر شکارچی ، مجتبی میرزاده و فرج علیپور داشت. نخستین تصنیف او با زبان لری آن نگاه مست تو نام داشت. ترانه دایه دایه معروفترین اثر او بود. وی در اواخر...
-
بوی بهار...
24 اسفند 1389 03:27
باز بوی بهار می آید... انگار دوباره باید شکفت و بالید و پیر شد و ... انگار دوباره باید زیستنی آغشته با مرگ را تجربه کرد!!! نمی دانم چرا بهار که می آید دلم می گیرد. نمی دانم چرا احساس غربت عجیبی که فقط در همین ایام به سراغم می آید، دلتنگم می کند. نمی دانم چرا به یاد پاییز و روزهای خوش با عشق بودن می افتم. بهار فصل من...
-
پیش از اینها فکر می کردم خدا
21 بهمن 1389 13:25
پیش از اینها فکر می کردم خدا خانه ای دارد کنار ابرها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق کوچکی از تاج او هر ستاره، پولکی از تاج او اطلس پیراهن او، آسمان نقش روی دامن او، کهکشان رعد وبرق شب، طنین خنده اش سیل و طوفان، نعره توفنده اش دکمه ی پیراهن...
-
جلیل صفربیگی 1
15 بهمن 1389 18:36
مانند دهان سنگی یک مرده انگار هزار سال خوابش برده دندان من اعصاب ندارد دیگر از فرط گرسنگی خودش را خورده پاییز شدیم بی بهارستانت سرریخته ایم پای دارستانت ما گم شده ایم شاخه ای نور بیار از آتش روشن انارستانت ******* آتشکده ای به آتش خود مومن اقیانوس کویر در خود ساکن افراشته بادبان سنگی در باد یک کشتی خشتی نشسته در شن...
-
شیطان کم آورد!!!
15 بهمن 1389 10:43
روزگار غریبی است که شیطان بانگ می زند: انسان بیاورید، سجده خواهم کرد!!! ***** از آن دسته آدم هایی نباش که یک عمر گدایی می کنند تا مبادا روزی به گدایی بیافتند!
-
بوی دل ســـــــــــــــــــــــوخته
30 دی 1389 01:46
گفت تو نه آنی که من می خواهـــــــمـ.... گفت تو مجنون پریشان حال من نیستی... گفت من شاه پریانم و تو گدای کوی من هم نیستی... گفت تو می دانی عشق یعنی چه؟!!! گفت تو آه نداری که با ناله سودا کنی! گفت تو بی نام و نشان، که باشی که مــــن یار تو باشمـ..؟ از کیف مشکی رنگش عکسی بیرون کشید و گفت: این است همانی که من می خواهم....
-
تاریخ اینجاست
7 دی 1389 15:47
از پشت این کوه ها آمده ام تا تو مرا پشت کوهی صدا بزنی! آمده بودم تا جهانی را تغییر دهم اما نگذاشتی! من راز طبیعت را در دل و جانم داشتم اما تو چشم و گوشت را بر هرچه که هست بستی! بر قاف عشق این قله ی نه چندان بلند اما استوار، چه روزها را که به شب رسانیدم و چه شب ها که با یادش، و به امید شروع پروازی تا اوج آسمان ها از...
-
رسوای زمانه
3 دی 1389 17:21
تصنیف رسوای زمانه آهنگساز: مهندس همایون خرّم خواننده: علیرضا قربانی رســـــوای زمـــــــانه منـــــم شمع و پروانه منم مست میخانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم یار پیمانه منم از خود بیگانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم چون باد صبا در به درم با عشق و جنون همسفرم شمع شب بی سحرم از خود نبود...
-
نگاه
1 دی 1389 18:00
نگاه من نگاه او هوای سرد کوچه مان پنجره ای که بسته است نفس نفس تنفسم، بخاری از غم درون به سطح سرد شیشه ها نشسته است.... *************** کنون اگر به دست خویش غبار شیشه برکنم و او اگر خبر شود از این تلاش دست من خیال می کند که من طرح وداع بسته ام!!! گمان کنم گمان کند که دیده ام ازین نظاره خسته است گمان کنم گمان کند که...
-
جلیل صفربیگی 2
24 آذر 1389 15:55
فریاد حسین را شنیدیم همه از کوفه به سوی او دویدیم همه رفتیم به کربلا ولی برگشتیم از شمر امان نامه خریدیم همه 2 سجاده به دوش ها همه آمده اند آن حلقه به گوش ها همه آمده اند ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک شمشیر فروش ها همه آمده اند 3 انگار تمام شهر تسخیر شده بنگاه فروش غل و زنجیر شده از چارطرف حرمله ها آمده اند بازار پر از...
-
ارد بزرگ
20 آذر 1389 19:46
پیشتر از ارد بزرگ سخنانی را در وب گذاشته بودم اما به درخواست دوستان و خواننگان عزیز بر آن شدم که مجملی از زندگینامه ی ایشان را نیز ارایه دهم. برای خواندن جملات قصار ارد بزرگ اینجا کلیک کنید. ارد بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی در حال حاضر زنده است و در شهر مشهد زندگی می کند اما اصلیت او از شهر شیروان در خراسان شمالی است...
-
مرد خاموش
7 آذر 1389 15:26
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری. دکتر شریعتی
-
[ بدون عنوان ]
30 آبان 1389 08:37
اگر زیبایی نداری، مهم نیست، هستند کسانیکه زیبا نیستند اگر ثروت نداری، مهم نیست، بسیارند کسانیکه با پول اندک هم زندگی می کنند اگر موقعیت و مقام بالای اجتماعی نداری، مهم نیست، پست ها و مقام های بالای اجتماعی متعلق به افراد معدودی است اگر سواد بالایی نداری، مهم نیست، تعداد کسانیکه سواد بالا ندارند اما زندگی آرمانی دارند...
-
پریسا
28 آبان 1389 11:18
زندگینامه" پریـســـــــا" از زبان خودش در 25 اسفند 1328 در شهسوار متولد شدم. صداى خوش از طرف پدر و پدربزرگ به من و خواهرها و برادرانم به ارث رسیده است. بزرگترین مشوق و حامى من در خانواده پدرم بود و در دوران تحصیل هر وقت برنامهاى بود که از من مىخواستند شرکت کنم، او نه تنها مخالفت نمىکرد، بلکه بسیار هم...
-
بیا برگردیم
22 آبان 1389 13:29
رسم این شهر عجیب است بیا برگردیم قصد این قوم فریب است بیا برگردیم یک نفر بود که ما دل به نگاهش دادیم خنده اش سرد و غریب است بیا برگردیم عشق بازیچه شهر است ولی در ده ما دختر عشق نجیب است بیا برگردیم ... کرم ها در دل هر کوچه اقامت دارند روستا مامن سیب است بیا برگردیم چه حسابیست در این شهر که در مبحث جبر جای بعلاوه صلیب...
-
راز و "فریدون مشیری"
21 آبان 1389 20:16
آب از دیار دریا، با مهر مادرانه، آهنگ خاک می کرد ! *** برگرد خاک میگشت گرد ملال او را از چهره پاک می کرد، *** از خاکیان، ندانم ساحل به او چه می گفت کان موج ناز پرورد، سر را به سنگ می زد خود را هلاک می کرد ؟؟!!
-
روز مبادا
21 آبان 1389 00:05
..:::..روز مبادا..:::.. .....::::..... وقتی تو نیستی نه هست های ما چونانکه بایدند نه باید ها ... مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم... عمری است لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره می کنم : باشد برای روز مبادا ! اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا...
-
[ بدون عنوان ]
17 آبان 1389 23:44
-
دکتر شریعتی و موسیقی
2 آبان 1389 17:03
می بینیم که پیغمبر اسلام در ۲۳ سال رسالتش ، اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛ به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود : (( قولوا لا اله الا الله تفلحوا )) خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند ! روزه چیست ؟ هیچ ! حج ؟ اصلا ندارد ! زکات ؟ اصلا !...