چه می شد که من هم شبیه شما ها ، بلد بودم از عصرِ حاضر بگویم
بلد می شدم رسمِ نو آوری را، که از دردِ نسلِ معاصر بگویم!
چه می شد که من نیز وقتِ سرودن، رها می شدم از حصارِ فخامت،
بلد می شدم جای "صندووق و گنجه"، "کمد" رو کنم! از "دراوِر" بگویم!
چه می شد بلد می شدم "توی" شعرم، به جای شراب از "عرق" هم بگویم
به گرزِ تَهَمتن چه می شد که باتوم! به خفتانِ سهراب کاور بگویم!!
به معشوق سیمین بگویم "گل من" ! و یا محتسب را بگویم صد و ده!
عقب مانده ام از شما، کاش می شد به آقای همسایه مستر بگویم!
ادامه مطلب ...