دیدار ماه رویت، خواب و خیال باشد
آنقدر رفته ای که، دیدن محال باشد
ای کاش باخیالت، شبها زَنَد سپیده
رویای تو چه کرده،شب در زوال باشد
قرص قمر توهستی، یا اینکه یک ستاره
شاید چو ابروانت، مویت هلال باشد
ادامه مطلب ...
ای خدای من چه دنیای قشنگی ساختی !
واقعاً سیاره ی خوش آب و رنگی ساختی !
آدمی را آفریدی سرکش و ناسازگار .........
هرکجا دیدی که صلحی بود ‘ جنگی ساختی !
هرکجا دیدی دو آهو در کنار هم خوش اند !
زود در آن منطقـه جفت پلنــگی ســاختی !
ادامه مطلب ...
عاشق شدم که لهجۀ جانم عوض شود
آن روزگار بی هیجانم عوض شود
شاید به دستگیری دستان گرم تو
خاموش خوانی ِ ضربانم عوض شود
می خواستم که لحن غم انگیز قصه ات
وقتی برات شعر بخوانم عوض شود