دلقک

پدر بارها گفته بود
که غربت
از پشت همین دیوار آغاز می‌شود
و اتوبوس پس از خوابی عمیق
مرا در شهری غریبه پیاده کرده است
غربت و تنهایی عمیق می‌شود
 
ادامه مطلب ...

می توانی باشی

می‌توانی لبخندی بزنی

و درست وسط ابروهای من ماشه را بکشی!

یا بکارت سکوتی باشی

که از دهان من آتش می‌گیرد

روایتی از پیله‌ای که تن به پروانگی نمی‌دهد

تا حماسه‌ی شمع، خودسوزی ابلهانه‌ای بیش نباشد 

ادامه مطلب ...