غمگین مشو که سنگ، مرامش شکستن است
آیـــیـــنه نـــــیز ترس مدامش، شکستن است
گیرم که صخره دست خودش را بلند کرد
دریا ! نرو! که پشت ِ سلامش شکستن است
باران همیشه دوست ِ بی شیله پیله هاست
شیشه ! تگرگ، لـُب کلامش شکستن است
چشم انتظار معجزه ماندن حماقت است
پیوند مشت و آینه نامش شکستن است
دلخوش به ریشه هات نباش ای درخت پیر
گاهی سکوت باد، پیامش شکستن است
بگذار عشق قسمتی از زندگی شود
گاهی بشر دلیل دوامش شکستن است ! ...
رهی کاوه