گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را

گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را

تا زودتر از واقعه گویم گله ها را


چون آینه پیش تو نشستم که ببینی

در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را


پر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست

از بس که گره زد به گره حوصله ها را

 

 

ما تلخیِ "نه" گفتنمان را که شنیدیم

وقت است بنوشیم از این پس "بله" ها را


بگذار ببینیم بر این جغد نشسته

یکبار دگر پر زدن چلچله ها را


یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش

بگذار که دل حل بکند مسئله ها را


محمد علی بهمنی

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا 18 بهمن 1393 ساعت 05:41 ب.ظ http://taraze-roozaane.blogsky.com/

سلاام...
انتخاب تون بسیار عاالی بود...
"پر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخیِ "نه" گفتنمان را که شنیدیم
وقت است بنوشیم از این پس "بله" ها را"
سپاس بی کران من رو پذیرا باشین...

سلام به شما همراه گرامی شکنج.خرسندیم که از خواندن شعر لذت برده اید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد