دچارم کن به چوب دار رویت را مگیرازمن
بده بر بادم اما عطر و بویت را مگیرازمن
کمان بردار صیدم کن به اخمت راضی ام اما
دمی دیوانه بازی های خویت را مگیرازمن
خرابم کرده ای از اعتبار افتاده ام، باشد
خرابم کن خراب و آبرویت را مگیرازمن
بجای تو خودم از تو برایم شعر می خوانم
جنون عاشقی ِ گفتگویت را مگیرازمن
ادامه مطلب ...