قصه‎ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت



دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت


چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند

شعله‌ای بود که لرزید ولی جان نگرفت


دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی ...

قصه‌ی عاشقی ما سر و سامان نگرفت

  ادامه مطلب ...