سر می کشد ز سینه ی مشتاق ِ ما نگاه
تاکی بشوق ِ عشق ِ تو محروم و بی پناه
صدها غزل برای حضورت به صف شده
صدها نفس گرفته ازین صبر ِ روسیاه
آقای من ، خجل ، ز دعاهای انتظار
درمانده ای شکسته دلم غرق ِاشک و آه
ادامه مطلب ...