چقدر گل بشوی، باد پرپرت بکند
چقدر گریه کنی، گریه لاغرت بکند
چقدر صبر کنی تا بزرگ تر بشوی
که دستهای پدر، روسری سرت بکند
به گریه از لب دیوار پیش رو بپری
جهان روانه ی دیوار دیگرت بکند
ادامه مطلب ...
با زورِ نصیحت سرِ بهتر شدنم نیست
من خود مسِ نابم ! هوسِ زر شدنم نیست
تا تیغِ زبان هست چه حاجت به نبردی؟
باری، که سرِ دست به خنجر شدنم نیست
قد می کشم از باغ - بخواهند ، نخواهند -
دیوارِ حسد، سدِّ صنوبر شدنم نیست ادامه مطلب ...