شب نام تو ناخواسته آمد به زبانم
شد شان پر از شهد و عسل صبح، دهانم
حتما تو گذشتی باز از کوچه پایین
بیخود که نرفته ست به بالا ضربانم
این حال خوش از عطر عبور تو اگر نیست
از چیست که سر می رود از خون شریانم؟