کسی شبیه تو امشب نشسته کنج اتاقم
غمت درست سر وقت آمده ست سراغم
دهان پنجره را بسته ام که باد نریزد
به هم خیال تو را زیر کورسوی چراغم
مرا گرفته تب_ بالشی که زیر سرم نیست
تمام طول شب از فکر دست های تو داغم
خدا نخواست بفهمد...دلش نخواست ببیند
چقدر مثل تو تنها...چقدر با تو ایاقم
ببخش اگر به همم ریخته ست زندگی...اما
به شوق آمدن تو مرتب است اتاقم...!
اصغر معاذی