دوستت دارم چنان که هیچ کس باور ندارد
اینهمه شوری که من دارم کسی در سر ندارد
فرق ِ مویت راست میگوید صراط ِ مستقیم است
با تو دنیا احتیــــــــاج اصلن به پیغمبر ندارد
بت تراشان مات و مبهوت ِ بلور ِ خوشتراشت
معبدی مانند ِ تو قدیســـــه ی ِ مرمر ندارد
پیرهن بگشا قیامت کن که خورشیدی برآید
روز ِ رستاخیز هم صبحی به این محشر ندارد
توبه کرده از مسلمانی ِ خود با دیدن ِ تو
واعظی که حال ِ بالا رفتن از منبر ندارد
سر به خاکت میگذارد آسمان، باران به باران
شاهبانویی و غیر از تو جهان سرور ندارد
پادشاهی میکند بر سرزمین ِ باد، مویت
امپراتوری به تاریخ اینهمه لشکـــر ندارد
پلک پلک ِ سایه ریز ِ مردمک مهتاب ِ نیلی!
آفرینش از خسوفت چشـــم ِ زیباتر ندارد
روسری ِ ترمه دوزت غرق در گلهای ِ آبی
نیروانا هم به این اندازه نیلوفــــــر ندارد
گرمی ِ هر بوسه ات یادآور ِ گرمـــای ِ بندر
هرم ِ لبهـــای ِ تو را مرداد و شهریور ندارد
آن خدایی که تو را در زنگ ِ نقاشی کشیده
مطمئن هستم که جز تو "بیست" در دفتر ندارد
می سرایم از تو گرچه سهم ِ من هرگز نباشی
کاش عشقت تا ابد دست از سر ِ من برندارد
*شهراد میدری*
آرزویم برایت این است: در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن آرام قدم برداری برای زندگی کردن به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز در تورا تشخیص دهد . اندوه پنهان شده در لبخندت را عشق پنهان شده در عصبانیتت را و معنای حقیقی در سکوتت را