کم کم عادت میکنی...

اولش سخت است اما کم کم عادت میکنی

تازه میفهمی که هستی با غم عادت میکنی

آه.. میدانم ته آواری اما چاره چیست

مثل بسطامی به زیر این بم عادت میکنی

کافی است آرام پلکت را ببندی تا ابد

با صدای گریه های آدم عادت میکنی

خم به ابرویت نیاور مثل تختی خاک شو

بعد از این با زیرهای یک خم عادت میکنی  

دیر و زود این صندلی خالی تر از زل میشود

پشت شیشه با هوای نم نم عادت میکنی

کرم حبس انفرادی! راه راهت را بپوش

چوب خط با بغض این ابریشم عادت میکنی

چشم بر پروانگی های ملاقاتت ببند

پشت میله، کنج پیله با غم عادت میکنی

شمع روشن کرده ام شعری بخان و گریه کن

مثل من با این شب بی همدم عادت میکنی


"شهراد میدری"

سی ام/ فروردین/ نود و سه


نظرات 1 + ارسال نظر
چکامه 25 خرداد 1394 ساعت 07:54 ب.ظ

بسیار سایت عالی است

درود. از از رضایتمندی شما خوشحالیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد