در عهد ما بیخبران

در عهد ما ای بی خبران عیش و نوش عمر گذران

شور و حال آشفته سران عزم گرم صاحبنظران

کو کو

در جمع ما ای همسفران داغ و درد صاحب هنران

راه و رسم روشن بصران آه و اشک خونین جگران

کو کو 

 

دلها سرد و جان پر درد و

جهان ز گرمی افتاده سری نمانده آزاده

نی زن بی نی ساقی بی می

عزم گرم صاحبنظران آه و اشک خونین جگران

کو کو

شراب و شعر و آهنگی نمیزند به دل چنگی

صفای چشمه ساری نمانده در بهاری

نشاط روز و شب رفته ز چهره ها طرب رفته

به کار باده نوشان نمانده اعتباری

جهان ز گرمی افتاده سری نمانده آزاده

نی زن بی نی ساقی بی می

عزم گرم صاحبنظران آه و اشک خونین جگران

کو کو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد