شب که شد،تاری بیاور؛یک بغل آواز همشورِ تحریر"بنان" را، پنجهی"شهناز"همشب که شد سکر تمنای تو بیرون میزنداز خم سربسته ، و از شیشه های باز همشب که شد،آوازی از دیوان شمسالدین خوشاستدست و پا یاری کند، رقصی شلنگ انداز هم