غزلی زیبا از مجموعه ( جنگ میان ما دو نفر کشته می دهد)



به جای این که در شب¬های من خورشید بگذارید
فقط مرزی میانِ باور و تردید بگذارید
 
همیشه باد در سر دارم و همزاد مجنونم
به جای باد در «فرهنگِ عاشق» بید بگذارید
 
همین که عشق من شد سکّه ی یک پولِ این مردم
مرا بر سفره های هفت سینِ عید بگذارید!
  

 
خیالی نیست، دیگر دردهایم را نمی گویم
به روی دردهای کهنه ام تشدید بگذارید
 
ببخشیدم!برای این که بخشش از بزرگان است
خطاهای مرا پای خطای دید بگذارید!
 
گرفته ناامیدی کلّ دنیای مرا، ای کاش
شما آن را به نام کوچکم «امّید» بگذارید


امید صباغ نو


نظرات 1 + ارسال نظر
بانوی پاییز 17 فروردین 1394 ساعت 03:11 ب.ظ http://mymind4u.blogsky.com/

درود بانو
سلیقه ی شعر شما قابل تحسینه
خوشحال می شم شکنج رو در پیوندهای روزانه ام داشته باشم...

درود بر شما همراه گرامی شکنج

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد