روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود
نم نم و با ناز هی دارد عقب تر می رود!
دست نامریی باد و دسته های تار مو
وای این نامرد با آنها چه بد ور می رود
می زنی لبخند و بیش از پیش خوشگل می شوی
اختیار این دلم از دست من در می رود