دل تنگ

من چه در وهم وجودم چه عدم،دلتنگم
از عدم تا به وجود آمده ام دلتنگم
روح از افلاک و تن از خاک، در این ساغر پاک
از در آمیختن شادی و غم دلتنگم
خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز ازسفر باغ ارم دلتنگم 
ادامه مطلب ...

بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

توان گفتن آن راز جاودانی نیست!

تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست!

پراز هراس و امیدم که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

زدست عشق به جز خیر بر نمی آید

وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست  ادامه مطلب ...