وقتی کسی را که نداری دوست داری
با عشق داری روی خود، پا میگذاری
وقتی به جای "من"، ضمیرت میشود "تو"
از "تو" برایت مانده یک "او" یادگاری
وقتی که غیر از خاطراتی گنگ و مبهم
چیزی نداری که نداری که نداری...
وقتی هوایت ابری است و بغض داری
تا شانه میبینی هوس داری بباری
وقتی برای زندگی یک راه داری
از راه سهمت میشود چشم انتظاری
وقتی که هی نه میشود، نه میشود، نه...
وقتی که آری بوده، آری بوده، آری...
وقتی نمیخواهی که تنهایی بمیری
امّا میان زندهها هم بی قراری
وقتی بمیری پیش از آن که مرده باشی
باید به قدر زندگی طاقت بیاری
رضا احسانپور