ناله عشق

اشک چشمم اثــری در دل جانانه نکرد

آخر این سیل، رهی باز در آن خانه نکرد


آن چنان کــرد بجان آتش سودای غمت

کاتش شمـــع ببال و پـــر پروانـــه نکــرد

  

منم آن شمع که در آتش غم سوخت ولی

شکـــوه از سوز دل خویش به بیگانه نکــرد


الفت از  ناله ی مــا سنگ بفریاد آمد

بخت بد بین اثری در دل جانانـه نکرد


عبدالله فاطمی الفت بروجردی


نظرات 1 + ارسال نظر
احمدی 17 مرداد 1393 ساعت 12:13 ب.ظ

اشک چشمم اثــری در دل جانانه نکرد
آخر این سیل، رهی باز در آن خانه نکرد
استاد گرامی ، ضمن عرض ادب و احترام . ارادت خالصانه ی حقیر را بپذیرید . بسیار مستفیض گشتم . ممنون .

درود بر شما همراه گرامی شکنج
بسیار مسرور و خرسند شدیم از حضور دوباره شما. امید است دگر بارها هم نگاه سبزتان را بر چهره ی خویش ببینیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد