تـرسـم کـه اشک در غـم ما پرده در شود
ویـن راز سـر به مهر به عالم سَمَر شود
گـویـند سنـگ لـعـل شود در مقام صبر
آری شـود ولـیک بـه خون جگر شود
خـواهم شدن به میکده گر یان و دادخواه
کز دست غم خـلاص من آنجا مگر شود
از هـر کـرانـه تـیر دعا کـرده ام روان
بـاشد کز ایـن میـان یکی کارگر شود
ای جـان حـدیـث ما بر دلـدار بازگوی
لـیـکن چنان مـگو که صبا را خبر شود
از کیـمـیای مـهر تـو زر گشـت روی من
آری بـه یـمن لطف شما خاک زر شود
در تـنگـنای حـیرتـم از نـخـوت رقیب
یـارب مـبـاد آنـکـه گدا معتبر شود
بـس نـکتـه غیر حُسن بباید که تا کسی
مـقـبـول طبع مردم صاحب نظر شود
این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سـرهـا بـر آسـتـانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دَم درکـش ار نـه باد صبا پرده در شود
اجرای این غزل در برنامه گلهای تازه شماره 123 را در اینجا می توانید گوش دهید. ترانه با صدای عهدیه. آواز با صدای سیاوش