دکلمه زیبای وارطان سخن بگو با صدای شاعر اثر احمد شاملو. این اثر را آقای شاملو برای وارطان سالاخانیان سروده بودند که برای عبور از سد سانسور از کلمه ی "نازلی" به جای "وارطان" در نسخ چاپی استفاده کرده اند. اما در این دکلمه، ایشان از کلمه وارطان استفاده می کند.
دانلود دکلمه و متن شعر در ادامه مطلب.
برای شنیدن دکلمه در شکنج یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آن اندکی شکیبا باشید
«ــ وارطان! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیر ِ پنجره گُل داد یاس ِ پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگ ِ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار...»
وارطان سخن نگفت;
سرافراز
دندان ِ خشم بر جگر ِ خسته بست و رفت...
«ــ وارطان! سخن بگو!
مرغ ِ سکوت، جوجهی ِ مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشستهست!»
وارطان سخن نگفت;
چو خورشید
از تیرهگی برآمد و در خون نشست و رفت...
وارطان سخن نگفت
وارطان ستاره بود
یک دَم درین ظلام درخشید و جَست و رفت...
وارطان سخن نگفت
وارطان بنفشه بود
گُل داد و
مژده داد: «زمستان شکست!»
و
رفت...
شاملو
۱۳۳۳
دانلود دکلمه با لینک مستقیم از شکنج