در بین تمام شاعران مد شده ام!!!

چند رباعی زیبا از حنیف خورشیدی تقدیم به همراهان همیشگی و دوستان تازه وارد به مجلّه شعر و موسیقی شکنج


مرگ از همه سو نشست گرداگردم

گنجشک مرا دوید  و ۰۰۰   باور کردم

من زن دارم -کفن - برایم   سم است

من  می خواهم  به خانه ام   برگردم


۰۰۰

یک عمر مسیر اشتباهی ۰۰۰در آب

گنجشک شدند و   گاه گاهی در آب

از خانه ی بایزید  تا  خانه ی  شمس

رفتند    برای صید ماهی  ۰۰۰در آب


۰۰۰


مانده ست دو موی خسته بر شانه ی تو

از یک زن ِ بی حواس در خانه ی تو!

یک زن مانده یواشکی گریه کند

مردی مانده هنوز دیوانه ی تو...  


 ۰۰۰

دلتنگ ترین آدم ِ اینجا هستم

دلخسته ترین خسته ی دنیا هستم

من هستم و من هستم و من هستم و من

ای تنهایی! چقدر تنها هستم


 ۰۰۰

قبری ست که از خانه ی من شیک تر است

دیوانگی اش قابل تبریک تر است

من مطمئنم که قاتلم خواهد بود

آن کس که به من از همه نزدیک تر است

نظرات 1 + ارسال نظر
حنیف خورشیدی 27 فروردین 1399 ساعت 12:04 ق.ظ

با درود و تشکر بسیار

سه رباعی آخر از من نیست و از سروده های دوست شاعرم مهدی موسوی است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد