جدایی

مقابلم تویی و هرچه آفتاب اینجاست
و پیش روی تو شب نیز غرق در فرداست

چه چشم های زلالی به شعر می مانند
نگاه تو غزلی که ردیف آن دریاست

بخند ای توی در سرنوشت من جاری
بخند روشن من! آب و آینه باماست
 
ادامه مطلب ...