وقتی از چشم تو افتادم...

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست

عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست


ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد

کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست


در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید

هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست  ادامه مطلب ...

گزیده ای از سرود پنجم

من محکوم شکنجه‌ئی مضاعفم:
این چنین زیستن،
و این چنین 
در میان زیستن
با شما زیستن
که دیری دوستارتان بوده‌ام.
من از آتش و آب
سر درآوردم.  ادامه مطلب ...