این قاصدک آورده خبرهای زیادی

     افتاده در این راه، سپرهای زیادی   
    یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
    بیهوده به پرواز میندیش کبوتر!   
    بیرون قفس ریخته پرهای زیادی
    این کوه که هر گوشه آن پارۀ لعلی است   
    خورده است بدان خون جگرهای زیادی 
ادامه مطلب ...

سه رباعی

1

مستی به شکستن سبویی بند است

هستی به بریدن گلویی بند است
گیسو مفشان ،توبه ی ما را مشکن

چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ..!


2

از غیر تو بی نیاز کردند مرا
با عشق تو هم تراز کردند مرا
تا فاش شود فقط تو در قلب منی

جراحی قلب باز کردند مرا ...!


3

خورده است ولی غیر ارادی خورده است
از شدت غم ز فرط شادی خورده است
افتاده زمین و بر نمی خیزد ..وای
این تاک گمان کنم زیادی خورده است ...!