یا ایها الغریب...



سوت قطار، غسل زیارت، دم اذان
چشمی که باز خیره شده سوی آسمان
 
یا ایها الغریب منم آن مسافر
دلتنگ و بی قرار...پر از دردِ بی نشان
 
باب الجواد، بارش باران، اذان صبح
نقاره خانه، صحن گهرشاد، سایـبان
  
ادامه مطلب ...

تو چه آیتی خدا را؟

سحری به خواب دیدم شَه کشور صفا را 

به رخش نظاره کردم مَهِ خوب دلربا را

به ادب زبان گشودم بسرودم این نوا را 

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را؟


خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا



خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا
یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا


بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت

دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا


شب فیض است و در توبه و رحمت باز است

خیز، اى عبد پشیمان و خطاکار بیا

  ادامه مطلب ...